سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پنج افسانه مهلک در باره عشق


پنج افسانه مهلک در باره عشق
کشف افسانه عشقی شما

ـ آیا تا به حال خود را متقاعد کرده اید که عاشق هستید ، در حالی که فقط در هوس بودید ؟
ـ آیا تا به حال به کسی علاقه مند بوده اید که به هیچ وجه مناسب شما نبود ، ولی این موضوع را ماه ها و یا حتی سالها بعد نیز تشخیص ندادید ؟
ـ آیا شما عیب های همسرتان را نادیده می انگارید ، به این دلیل که از تولید تنش در ازدواجتان جلوگیری کرده باشید ؟
ـ آیا شما عادت دارید درام ، تنش و ماجراجویی را با «عشق حقیقی » اشتباه بگیرید ؟
ـ آیا تا به حال به زندگی با کسی که با شما بدرفتاری می کرد ، ادامه داده اید ، فقط به این دلیل که حفظ ظاهر کرده باشید ؟
ـ آیا این موضوع که احساسات رمانتیک و خیلی قوی تجربه نمی کنید ، و مدام در رابطه «سر از پا نمی شناسید »موجب می شود رابطه ای که از سلامت کامل برخوردار است را زیر سؤال ببرید ؟
ـ آیا کسانی را بر می گزینید که با آن ها تفاهم ندارید و از کسانی چشم می پوشید که می توانید با آن ها تفاهم داشته باشید ؟
اگر به هرکدام از سؤال های بالا پاسخ مثبت داده اید به این دلیل است که تحت تأثیر افسانه های عشقی هستید .

پنج افسانه ی مهلک درباره ی عشق

افسانه های عشقی باورهایی نادرست هستند که بسیاری از ما درباره ی عشق و داستان های عاشقانه داریم .این افسانه ها عملاً ما را از انتخاب هوشمندانه باز می دارند .این باورها و رفتارها علایمی غلط درباره ی ازدواج هستند که به سه دلیل زیر در ما شکل می گیرند :
ـ تماشای برنامه های تلویزیونی و فیلم ها
ـ خواندن رمان های عشقی
ـ عدم وجود آموزش درباره ی عشق
ما آگاهانه یا ناآگاهانه اساس تصمیمات خود را در ازدواج بر این پنج افسانه ی عشقی بنا می گذاریم .بیایید به این پنج افسانه ی مهلک درباره ی عشق ، نگاهی بیندازیم .در حالی که هر یک از این افسانه ها را می خوانید ، از شما تقاضا می کنم که نه تنها در روابط فعلی خود ، بلکه در روابط گذشته ی خود نیز تأمل کنید .
1 ـ عشق حقیقی برهمه چیز فائق می شود .
2 ـ اگر عشق ، «عشق حقیقی »باشد ، همان لحظه که فرد را دیدید ، خواهید دانست .
3 ـ تنها یک عشق واقعی در این دنیا وجود دارد که برای شما مناسب است .
4 ـ «همسر مطلوب »شما را از هر لحاظ ارضاء می کند .
5 ـ جاذبه ی جنسی ، همان عشق است .


افسانه ی عشقی (5) جاذبه ی ج**ن**س**ی قوی ،همان است


افسانه ی عشقی (5)  جاذبه ی  ج**ن**س**ی قوی ،همان است
ـ آیا تا به حال خودتان را متقاعد کرده اید که عاشق کسی هستید که تنها بهانه ای برای ادامه ی روابط نامشروع تان داشته باشید ؟
ـ آیا با گفتن این جمله به خودتان که دیوانه وار دل باخته اید ، کسی را تعقیب کرده اید ، و بعد تشخیص داده باشید که آن عشق نبوده ، بلکه شهوت بوده است ؟
ـ آیا تا به حال در رابطه ای بوده اید که تنها زمانی که هیچ دعوایی میان شما وجود نداشت وقتی بود که دربستر بودید ؟
به راستی که این افسانه ی عشقی ما را توی دردسر می اندازد .پایه و اساس این افسانه ی عشقی ،احساس گناهی است که ما به طور ذاتی ، به واسطه ی فرهنگ خود ، درباره ی روابط  ج**ن**س**ی داریم .از آن جایی که اجتماع ، تعلیم ، تربیت و اخلاقیات ما ، اغلب این اجازه را به ما نمی دهد و آن را مردود می داند ، پس به اشتباه تصور می کنیم که هرگاه نسبت به کسی جاذبه ی  ج**ن**س**ی داریم ،عاشق او هستیم .
من این موضوع را فرمول «تداخل شهوت در عشق »می نامم .

فرمول تداخل شهوت در عشق

1 ـ ابتدا ،جاذبه ی  ج**ن**س**ی قدرتمندی نسبت به یک فرد پیدا می کنید و یا به عبارت ساده تر ،احساس شهوت می کنید .
2 ـ سپس بر اساس آن میل عمل کرده و با او مبادرت به رابطه ی نامشروع می کنید .
3 ـ سپس از این که با شخصی که ارتباط روحی چندانی با او ندارید ،از لحاظ  ج**ن**س**ی صمیمی شده اید ،احساس گناه و ناراحتی می کنید .
4 ـ سرانجام برای آن که شهوت خود را موجه جلوه دهید ، با او رابطه ی نزدیک ایجاد می کنید .
روشن است که منظور من این نیست که هر وقت رابطه ای ایجاد کردید ، بر طبق فرمول تداخل شهوت در عشق ، عمل کرده اید .گرچه چنانچه به افسانه ی عشقی (5)اعتقاد دارید ، ممکن است بیشتر از آن چیزی که فکرش را می کنید ، خود را در چنین شرایطی بیابید .
در زیر پاره ای از عواقب باور به افسانه عشقی (5)آمده است .
1 ـ خود را با کسانی درگیر می کنید که با آن ها تفاهم ندارید .
آن ، بیست و شش ساله ، برای خرید از یک فروشگاه پوشاک بازدید می کرد . اتفاقی که در طی آن افسانه ی عشقی (5)، او را از لحاظ روحی به زحمت انداخت به این قرار است :
«من برایان را وقتی اسکی می کردیم ، دیدم .فکر می کنم دور بدون از خانه ، سرما و این حقیقت که او روی چوب اسکی هایش بسیار جذاب بود ، بر قضاوت عاقلانه ی من چیره شد .به زودی ازدواج کردیم .شاید به دلیل ارتفاع بود ، اما هرگز چنین چیزی را در تمام زندگی ام تجربه نکرده بودم . برایان از این که در مهرورزی مهارت داشت ، احساس غرور می کرد و حقیقت هم چیزی جز این نبود .من کاملاً مطمئن بودم که از عشق شوهرم ، سر ازپا نمی شناسم ».
«تعطیلات تمام شد و او به سر کار برگشت .روزها تلفنی با هم صحبت می کردیم چرا که هر دو سرکار می رفتیم .جاذبه ای که بین ما وجود داشت ، خارق العاده بود و من این طور استنباط کردم که به احتمال قوی او را خیلی دوست دارم که چنین احساسی می کنم .ما حتی شروع به صحبت درباره ی بچه دار شدن کردیم ».
«آن تابستان تصمیم گرفتیم تا دو هفته مرخصی بگیریم و آن را در خانه بگذرانیم .لحظات انتظار برای رسیدن برایان به سختی می گذشتند .چند روز اول ، مثل همیشه واقعاً فوق العاده بود .اما یک دفعه همه چیز به هم ریخت و ما شروع
کردیم به بحث و دعوا درباره ی همه چیز .اولین چیز ، موضوع سیگار کشیدن براین بود .من می دانستم که او سیگار می کشد ، اما آن قدر به چیزهای دیگر مشغول بودیم که فرصت سیگار کشیدن را نداشت .اما حال فرصت بیشتری داشتیم و به نظر می رسید که او مدام سیگار می کشد . هرگز توجه نکرده بودم که او تا چه حد منفی است .او همیشه چیز بدی درباره ی دوستانم ، دکوراسیون خانه و طرز رانندگی ام پیدا می کرد که بگوید و همه چیز به تدریج بدتر می شد تا آن جایی که همه چیز تعطیل شد و دیگر این طور شد که ثانیه شماری می کردم تا او به سرکار برگردد ».
«صبحی که او به سرکار برگشت ،در رختخوابم دراز کشیدم و خون گریه کردم .خیلی گیج بودم و احساس می کردم رویاهام در برابر چشمانم ، همگی خرد و نابود شدند .چند روز بعد را به فکر کردن درباره ی ادامه زندگی ام با برایان گذراندم .ناگهان همه چیز برایم واضح شد .من هیچ وقت با برایان که شوهرم بود ، رابطه ای نداشتم .تمام کاری که با هم کرده بودیم ، خوشگذرانی بود .ملاقات اول ما یک خوشگذرانی بیش نبود .آن روزها ، تمام وقتمان پای تلفن می گذشت که آن هم پر از چرند و پرند گفتن شده بود و هر بار هم که خانه بودیم ...من هیچ گاه برایان را به عنوان پدر بچه هایم در نظر نگرفته بودم ، فقط به عنوان یک «دن ژوان »به او نگاه کرده بودم .به مجرد این که او را به چشم همسرم نگاه کردم ، دیدم که حتی از او زیاد خوشم نمی آید ».
آن ، قبلاً به هیچ مردی جذب نشده بود ، بنابراین وقتی برایان را ملاقات کرد و جرقه ها به این طرف و آن طرف پرتاب شدند ، فرض کرد که پس باید عاشق شده باشد .برای او همچنین سخت بود تا بپذیرد و اعتراف کند که از ناحیه ی شخصی که او را دوست ندارد و هرگز نیز نمی خواهد که با او زندگی کند ، تا این حد تحت تأثیر قرار گرفته باشد .او با پرداخت بهای گزافی آموخت که شهوت ،همیشه به معنای عشق نیست .تنها نقطه ی مشترک برایان و آن ، این بود که هر دو عاشق اسکی و خوشگذرانی بودند .این ممکن است برای یک دوره ی خوشگذرانی کافی باشد ،اما برای یک زندگی مادام العمر و موفق ، کافی نیست .
2 ـ بیش از آنچه باید ،به رویایتان می چسبید و به سختی کسانی را که برای شما مناسب نیستند ،رها می کنید .
جمال یک روز ،بعد از سمیناری که در آن درباره ی افسانه های عشقی صحبت کرده بودم ،نزدیکم آمد و با ابراز تعجب گفت :«شما دقیقاً داشتید مرا توصیف می کردید ».جمال سی و هشت ساله بود و از همسر قبلی اش جدا شده بود .داستان او چنین بود :
«من وقتی که جوان بودم با یکی از همکلاسی های دبیرستانی ام ازدواج کردم .من نسبتاً با تجربه بودم ولی او هرگز به غیر از من ، قبلاً با هیچ کس دیگری نبود .بنابراین مدتی طول کشید تا بفهمم با هم تفاهم نداریم .بعد از سالیان ، دیگر برایم جذاب نبود .اگرچه من او را خیلی دوست داشتم و دو بچه داشتیم ، تلاش کردم که ازدواجم را به خاطر بچه ها حفظ کنم .سرانجام وقتی سی و یک ساله بودم ، ازدواجم را ترک کردم و طلاق گرفتم ».
من از نوزده سالگی مرتباً بیرون رفته بودم و دوباره آماده بودم که شروع کنم . به خود قول داده بودم که هرگز با کسی که جاذبه ای برایم ندارد ، ازدواج نکنم .اعتراف می کنم که برای چند سال اول ، واقعاً حریص بودم ، بسیار می ترسیدم دوباره با کسی ازدواج کنم که برایم جذاب نباشد ، بنابراین فقط به خواستگاری زن هایی می رفتم که برایم جذاب باشند ».
«بدین ترتیب بود که با صبرینه ازدواج کردم .ما در یک مهمانی بودیم و او نشسته بود .اولین چیزی که توجهم را جلب کرد ، بدنش بود .او دقیقاً مثل زن رویاهای من بود .ما با هم صحبت کردیم و سپس شام خوردیم . دیگر نمی خواستم مجرد بمانم .او مثل یک اسب وحشی بود .همان احساسی را داشتم که همیشه فکر می کردم به زن مطلوب خود خواهم داشت ».
«به خود قول داده بودم دوباره با کسی درگیر نشوم .مگر این که از انتخابم کاملاً  مطمئن باشم .اما عزم من از بین رفته بود .صبرینه همه اش زمزمه می کرد و خودش را دور می پیچاند تا سرانجام چیزی را که می خواست ، به دست می آورد .در نهایت هم این طور شد که در عرض یک ماه ازدواج کردیم .
از همان اول ، مشکلات شروع شدند .من متوجه شدم که صبرینه از لحاظ مالی از طرف نامزد قبلی اش حمایت می شد و اینکه یک عالمه صورت حساب های پرداخت نشده به روی هم انبار کرده بود .من افسون شده بودم و تمام بدهکاری های او را تا شاهی آخر ، پرداخت کردم ».

فرار از زندان بهشت  ج**ن**س**ی

جمال ادامه داد :«شش ماه گذشت و زندگی ما مثل ترن هوایی ، بالا و پایین می رفت .یک دقیقه با هم دعوا داشتیم ، دقیقه بعد ، با یکدیگر مهر می ورزیدیم ، صبرینه مثل یک بچه ی لوس و بی مسئولیت بود او هرگز دنبال شغل نبود و تمام انرژی ام را از من کشید .می دانستم که باید از او جدا شوم . اما هر وقت که به او می گفتم ، مرا اغوا می کرد و باز همه چیز آرام می شد .
تا آن که یک روز با لباس های جدیدی که هزار دلار می ارزیدند ، به خانه آمد . دیگر نتوانستم تحمل کنم .گذاشتم و رفتم .اولین بار بود که پس از ماه ها احساس آزادی می کردم .اما متأسفانه این احساس دیری نپایید .صبرینه دوباره به من زنگ زد و دوباره سر و کله اش پیدا شد .لباسی بسیار تحریک کننده و زننده پوشیده بود .این بار هم نتوانستم مقاومت کنم .باز چند روز آشتی بود و من دوباره به هم می زدم .یک یا دو ماه بعد ، دوباره یک شب به من زنگ زد و گفت که تنهاست .به خانه برگشتم .از خود بیزارشده بودم .از این که به این موضوع اعتراف کنم متنفرم .اما اغواگری هایش موجب شد دو سال طول بکشد تا سرانجام از او جدا شوم ».
داستان جمال بهت آور است .اما آن قدر هم غیرعادی نیست .او مطمئن بود که چون جاذبه ی فوق العاده ای بینشان وجود داشت ، پس صبرینه می تواند زن خوبی هم برای او باشد .سال ها پر از ماجراجویی دارم و تحقیرهای متعدد طول کشید تا جمال بیاموزد که واقعیت افسانه ی عشقی (5)به قرار زیر است :
روابط  ج**ن**س**ی خالی از احساس ، هیچ مناسبتی با عشق حقیقی ندارد .
چنان چه جاذبه ی زیادی نسبت به کسی تجربه می کنید :
ـ لزوماً به این معنا نیست که عاشق او هستید .
ـ لزوماً به این معنا نیست که شما برای همدیگر آفریده شده اید .
ـ لزوماً به این معنا نیست که ازدواج موفقی خواهید داشت .
قطعاً به این معنا است که :
ـ بیوشیمی  ج**ن**س**ی خوبی دارید .
ـ یک یا هر دوی شما در مهرورزی مهارت دارید .
ممکن است به این معنا باشد که :
ـ جاذبه ی  ج**ن**س**ی میان شما قوی است .به طوری که می تواند پایه ای برای یک رابطه ی سالم باشد ، البته چنان چه در نواحی دیگر نیز تفاهم داشته باشید .

حقیقتی درباره ی عشق

احتمالاً توانسته اید که با یک یا هر پنج افسانه ی عشقی ، به گونه ای ارتباط برقرار کنید.آیا مایه ی شگفتی نیست که تا چه حد این پنج افسانه ی عشقی ، در اشتباهاتی که در رابطه با عشق مرتکب شده اید ، سهیم بوده اند ؟
در این جا پنج افسانه ی عشقی ذکر شده ، واقعیت مربوط به هرکدام را در جدولی آورده ایم .
(افسانه1)ـ عشق حقیقی بر همه چیز فائق می آید .
(واقعیت )عشق برای موفقیت یک رابطه کافی نیست .به این معنا که رابطه به تفاهم و تعهد نیاز دارد .
(افسانه 2)ـ اگر عشق ، «عشق حقیقی »باشد ، همان لحظه که فرد را دیدید خواهید دانست .
(واقعیت )برای دلباختگی یک لحظه کافی است ، اما عشق حقیقی به وقت نیاز دارد .
(افسانه 3)ـ تنها یک عشق واقعی در این دنیا وجود دارد که برای شما مناسب است .
(واقعیت )این امکان وجود دارد که عشق حقیقی را با بیش از یک نفر ، تجربه کنید .شریک های بالقوه ی زیادی وجود دارند که شما می توانید با آن ها خوشبخت شوید .
(افسانه 4)ـ همسر مطلوب شما را از هر لحاظ ارضاء می کند .
(واقعیت )همسر مناسب ، بسیاری از نیازهای ما را برآورده می کند ، اما نه همه ی آن ها را .
(افسانه 5)ـ جاذبه ی  ج**ن**س**ی قوی ، همان عشق است .
(واقعیت )روابط  ج**ن**س**ی خالی از احساس ، هیچ مناسبتی با عشق حقیقی ندارد .

عشقی که استحقاق آن را دارید .

چندی پیش در یک سخنرانی برای جمعی از مردم ، درحالی که داشتم کتاب هایی را امضاء می کردم .یک زن جوان در حالی که اشک در چشم هایش حلقه زده بود ، نزدیکم آمد و این طور شروع کرد :«من به سمیناری که شما و شوهرتان ماه گذشته داشتید ،به دقت تمام گوش دادم .امیدوارم من هم یک روز شانس این را داشته باشم که رابطه ای به خوبی رابطه ی شما دو نفر نصیبم گردد ».
حدود پنجاه نفر در صفی منتظر بودند تا با من صحبت کنند .طبق معمول باید از او تشکر می کردم و به سراغ شخص بعدی می رفتم .اما چیزی موجب شد که لحظه ای از کار باز بمانم و دست های آن زن را بگیرم .درحالی که در چشم هایش نگاه می کردم ،گفتم :«می خواهم واقعیتی را بدانید :من واقعاً از وجود چنین مرد فوق العاده ای در زندگی ام احساس خوشبختی می کنم .اما شانس ،هیچ دخالتی در این امر نداشته است .من در گذشته اشتباهات زیادی مرتکب شده بودم .من به ازدواج با چندین مرد فکر کرده بودم و سعی می کردم آن ها را به مردهای دلخواه خودم مبدل کنم .مردهایی که به طور کلی فاقد هرگونه تفاهم بودیم .به خود می گفتم :اهمیتی ندارد . من به تمامی دلایلی که نادرست بودند به این مردها علاقه مند می شدم .این شانس نیست که موجب موفقیت یک ازدواج می شود :به این معنا که من توانستم تا درنهایت شخص مناسب را شناسایی و انتخاب کنم .من و جفری خیلی سخت کار کردیم تا صمیمیت و هماهنگی را که داریم ، خلق کنیم .شما نیز می توانید همین چیز را داشته باشید .
شاید احساس کنید که در عشق اقبالی ندارید و امید خود را برای رابطه ای که رویای آن را داشتید ، از دست داده باشید ، شاید هم شخص به خصوصی را در زندگی خود دارید ،اما می خواهید احساس صمیمیت و عشق بیشتری داشته باشید و ندانید که چگونه ؟


چه شخصیتی دارید و همسرتان باید چه شخصیتی داشته باشد؟


چه شخصیتی دارید و همسرتان باید چه شخصیتی داشته باشد؟

به چشم کسان کز بصر یافت نور
پدید است مقدار هر کس ز دور
(امیر خسرو دهلوی)

ویژگی های مهم شخصیت دارای اعتماد به نفس

یکی از معیارهای انتخاب همسر در نظر گرفتن خصوصیات شخصیتی وی و همسانی آن با شخصیت فردی است که می خواهد ازدواج کند. البته پی بردن به این مهم کاری دشوار و کاملاً تخصصی است ولی جهت شناخت بهتر جوانان عزیز و آشنایی بیشتر آنها به معرفی چند تیپ مختلف شخصیتی می پردازیم.
لازم به ذکر است مطالبی که مطرح می شود فقط در کلیات مصداق دارد و شاید در مورد تک تک افراد صدق ننماید، قصد ما بیشتر افزایش اطلاعات جوانان و نوجوان عزیز است و جهت بررسی و تحلیل مشکلات خاص به آنها توصیه می شود حتماً به مراکز مشاوره و روان درمانی مراجعه فرمایند. با بیان این مقدمه ابتدا به معرفی بعضی از انواع تیپ های شخصیتی می پردازیم و در قسمت های بعد به شما می گوییم که چه همسری مناسب هر تیپ شخصیتی است.

شخصیت وظیفه شناس

وظیفه شناس ها به اصول اخلاقی پای بند هستند و تا کارشان را درست و تمام انجام ندهند، آرام نمی گیرند. آنها به خانواده خود وفادارند و از مقامات مافوق اطاعت می کنند. کار زیاد، ویژگی بارز این گونه ی شخصیتی است وظیفه شناس ها موفقیت طلب هستند، هیچ پزشک، وکیل، دانشمند یا مقام اداری موفق بدون برخورداری از این ویژگی شخصیتی نمی تواند در کارش موفقیتی کسب کند.

هشت ویژگی شخصیت وظیفه شناس

وظیفه شناس ها در مقایسه با سایرین از این هشت ویژگی بهره بیشتری دارند
1- کار زیاد: وظیفه شناس شیفته کار است.
2- کار درست: شخصیت وظیفه شناس به درست انجام دادن کارها توجه دارد. او پایبند وجدان است و به ارزش ها و اصول اخلاقی بها می دهد.
3- راه درست: "همه چیز باید درست انجام شود" شخصیت " وظیفه شناس" معنای این جمله را به خوبی می داند ؛ از رسیدگی به حساب های مالی گرفته تا دستیابی به هدف های مقام مافوق، و طرز تمیز کردن زیر سیگاری ها، همه اینها باید درست انجام شود.
4- کمال طلبی: وظیفه شناس ها می خواهند همه ی کارها بدون کمترین لغزش و به مطلوب ترین شکل ممکن انجام شود.
5- ثابت قدم: این افراد به نقطه نظرهای خود پایبندند و در معرض ناملایمات مصمم تر می شوند.
6- توجه به جزییات: وظیفه شناس ها به نظم و ترتیب و جزییات امر توجه دارند. آنها سازمان دهندگان خوبی هستند ؛ توجه به جزییات از جمله ویژگی های این گونه شخصیتی است.
7- احتیاط: در تمام امور زندگی محتاط و دقیق و مراقب هستند.
8- صرفه جویی: وظیفه شناس ها صرفه جو هستند. آنها از دور انداختن چیزهایی که برایشان فایده ای دارند و یا قبلاً داشته اند و یا احتمالاً خواهند داشت خودداری می کنند.

چند توصیه برای زندگی با وظیفه شناس

1- با روی خوش، از خود صبر و شکیبایی به خرج دهید و بگذارید وظیفه شناس ها عادات خود را داشته باشند. به او فشار نیاورید،" که ترا به خدا ، امروز را به ما اختصاص بده" بهتر است به خود بگویید من همسرم را می شناسم او تا کارش را انجام ندهد دست بردار نیست.
2- انتظار نداشته باشید که شخصیت "وظیفه شناس" تغییر بکند شما نیز از توانمندی هایتان استفاده کنید.
3- هرگز با او بحث نکنید و درگیر جنگ قدرت نشوید. او آن قدر بحث و مشاجره را ادامه می دهد تا تسلیم شوید و یا قانع گردید، سعی کنید به حرفهایش به راحتی گوش کنید.
4- از شرایط خود شاد باشید و از امنیت و ثباتی که همسر " وظیفه شناس" شما به زندگی تان می آورد، راضی باشید.
5- از او انتظار تعریف و تمجید نداشته باشید. همسر وظیفه شناس شما ممکن است در مورد لباس یا وضعیت ظاهری شما حرفی نزند ولی او به خوبی متوجه شماست.
6- انعطاف پذیر باشید.

همسر مناسب وظیفه شناس ها

اشخاص وظیفه شناس، اغلب افرادی که احساسات خود را بروز دهند مانند شخصیت های نمایشی را می پسندند. از سوی دیگر وظیفه شناس ها، ماجواجوها و کسانی را که ریسک می کنند، دوست دارند. اشخاص به نسبت "جدی" و " حساس" نیز احتمالاً با استقبال وظیفه شناس ها روبرو می شوند. شخصیت وظیفه شناس، با افراد " پرشور" و یا " مراقب " همخوانی ندارد و شخصیت "فارغ البال" ( بی خیال ) آنها را ناراحت می کند.

شخصیت دارای اعتماد به نفس بالا

اینها افرادی شاخص اند و معمولاً رهبران، ستارگان و جاذبان بخش های عمومی و حقوقی جامعه را تشکیل می دهند. حرمت نفس جادویی و اعتماد به نفس که ویژگی این گونه شخصیت است رؤیاها را به پیروزی ها و موفقیت های چشمگیر تبدیل می کند.

ویژگی های مهم شخصیت دارای اعتماد به نفس

1- حرمت نفس: افراد با این تیپ شخصیتی به خود و توانمندی هایشان اطمینان دارند. آنها خود را موجوداتی منحصر به فرد می دانند و معتقدند دلیلی برای حضور آنها در این سیاره خاکی وجود دارد.
2- معتقد به تشریفات و احترامات رسمی هستند و انتظار دارند که دیگران در تمام مواقع با آنها با احترام برخورد کنند.
3- بلند پروازی: این افراد موجوداتی بلند پرواز و جاه طلب هستند.
4- سیاستمداری: این افراد در برخورد با دیگران زیرک و حسابگر هستند و از توانمندی های دیگران برای رسیدن به خواسته ها یشان استفاده می کنند.
5- رقابت در وجود آنها شعله ور است . می خواهند به اوج برسند و همانجا باقی بمانند.
6- از معاشرت با افراد بلند مرتبه و شاخص لذت می برند.
7- خودآگاهی: از حالات ذهنی و روحی خودشان آگاه هستند و می دانند چه فکر و چه احساسی دارند.
8- توازن و وقار: " بااعتماد به نفس ها" تعریف ها و تمجیدهای دیگران را با رغبت می پذیرند، ولی هویت خود را از دست نمی دهند.

چند توصیه برای زندگی با شخصیت دارای اعتماد به نفس بالا

همسر مناسب شخصیت با اعتماد به نفس، کسی است که خوشبختی را در رفع نیازهای دیگران جستجو می کند، از جمله این گونه های شخصیتی می توانیم به " مهر طلب ها" اشاره کنیم. مشروط بر آن که این گونه افراد راه افراط نروند و فردیت و حد و حدود همسر خود را مخدوش نسازند. شخصیت های حساس به همسران قدرتمند و معاشرتی نیاز دارند و شخصیت های با اعتماد به نفس می خواهند مورد نیاز باشند. بنابراین، این دو تیپ شخصیتی اغلب مکمل یکدیگر. هستند شخصیت " نمایشی " نیز اگر تضمین بیش از اندازه نخواهد، می تواند همسر مناسبی برای شخصیت " با اعتماد به نفس " باشد اگر دو " با اعتماد به نفس " یکدیگر را به همسری انتخاب کنند، امکان بروز مبارزه میان آنها زیاد است.
از جمله گونه های شخصیتی که " با اعتماد به نفس ها" همخوانی ندارند می توان به " مراقب ها " " فارغ البال ها" "ماجراجوها" و " پرشورها" اشاره کرد.
"با اعتماد به نفس" نیاز دارد که همیشه شماره یک باشد. این را به عنوان یک منش شخصیتی در او بپذیرید. برای جلب توجه او، به او توجه کنید. عشق و محبت و وفاداری شما برای او بسیار مهم و با ارزش است. مراقب باشید عزت و حرمت نفس خود را در گرو محبت و توجه او قرار ندهید، خود را بی قید و شرط دوست بدارید و توجه داشته باشید که او گهگاه به شما نزدیک می شود و بعد فاصله می گیرد. این موضوع به ویژه بعد از ایجاد رابطه بیشتر به چشم می خورد. تعادل احساسی خود را حفظ کنید و بی جهت نتیجه گیری شتابزده ننمایید که دیگر همسرتان شما را دوست ندارد. به احتمال زیاد مشغله ذهنی پیدا کرده است. اگر لازم است با همسر " با اعتماد به نفستان" رویارویی بکنید، تنها احساستان را با او در میان بگذارید، نظرتان را بگویید ولی درباره ی او داوری نکنید، توجه داشته باشید که برای او مورد انتقاد قرار گرفتن دشوار است. وقتی نگرش ها و احساسات خود را با همسرتان در میان می گذارید به او امکان می دهید که شما را بهتر درک کند و از بروز اختلافات بعدی جلوگیری نماید.

شخصیت مِهر طلب

" مهرطلب" موجودی علاقه مند، مراقب و متوجه است، شما کسی را پر محبت تر، مشتاق تر و دلواپس تر از او نسبت به خود پیدا نمی کنید. تیپ مهر طلب برای جلب محبت دیگران تلاش فراوان می کند. مثلاً تمام وقت، پول و انرژی خود را مصرف می کند ولی آن را به حساب سخاوتمندی و فداکاری می گذارد، در یک مسابقه جرئت جلو افتادن از حریف را ندارد و انگار یک دست نامرئی مانع حرکت، جلو افتادن و موفقیت او می شود. گاهی وقت ها شخصیت های مهر طلب اگر یک مقدار عصبی هم باشند و تحت اضطراب قرار بگیرند آن وقت مشکل پیدا می کنند. مثلاً یک شخصیت سالم می گوید " من محبت شما را دوست دارم و از آن لذت می برم" ولی یک شخصیت عصبی مهر طلب می گوید: " من به محبت شما احتیاج حیاتی دارم و مجبورم به هر قیمتی که شده آن را به دست آورم ولو این که از آن لذتی هم نبرم" یعنی برای محبت ارزشی بیش از حد قائل است. محبت همه کس ، خواه یک رهگذر ناشناس، برای او اهمیت حیاتی دارد و یک بی اعتنایی مختصر یا یک لبخند مهرآمیز و صمیمانه می تواند حالت روحی او را از این رو به آن رو گرداند یا اصولاً دیدش را نسبت به زندگی تغییر دهد. در ازای جلب محبت حاضر است هر بهایی بپردازد و مهمترین بهایی که می پردازد گذشتن از استقلال رأی و آزادی است . او با هم بودن را خیلی ترجیح می دهد و تنهایی را دوست ندارد. " مهر طلب ها" به دیگران متکی هستند و از آنها به خوبی خط می گیرند. هنگام تصمیم گیری نظرات دیگران را می پرسند و به توصیه آنها عمل می کنند.


چه شخصیتی دارید و همسرتان باید چه شخصیتی داشته باشد؟


چه شخصیتی دارید و همسرتان باید چه شخصیتی داشته باشد؟

ویژگی های شخصیت حساس

1- آشنایی:" حساس ها" آشناها را به ناآشناها ترجیح می دهند. آنها با عادت، تکرار و یکنواختی، سازگاری دارند.
2- توجه به دیگران: حساس ها به نظر دیگران درباره خودشان عمیقاً توجه دارند، و برایشان بسیار مهم است که دیگران راجع به آنها چگونه می اندیشند.
3- احتیاط: در ارتباط با دیگران بسیار محتاطانه عمل می کنند. از قصاوت عجولانه خودداری می ورزند.
4- رعایت جانب ادب: شخصیت حساس، به معنای واقعی کلمه راعی ادب است.
5- وظیفه شناسی: حساسها اگر بدانند از آنها چه انتظاری می رود، چه باید بکنند و چگونه با دیگران تماس برقرار نمایند. در حد عالی خود ظاهر می شوند.
6- آنها به سادگی افکار خود را با دیگران ، حتی با کسانی که به خوبی آنها را می شناسند، در میان نمی گذارند.

همسر مناسب شخصیت حساس

وظیفه شناس ها ، با اعتماد به نفس ها و نمایشی ها می توانند همسر مناسبی برای " حساس ها " به حساب آیند. شخصیت " ماجراجو" بدترین گونه شخصیتی برای همسر حساس است، زیرا از خطر و ماجواجویی استقبال می کند.

کنار آمدن با شخصیت حساس

شخصیت حساس را با تمام ویژگی هایش بپذیرید، او را شکنجه احساسی نکنید، نخواهید که برای راضی کردن شما به هر سازی که می زنید برقصد؛ با او سازش کنید. در برخورد با ناشناخته ها به شخصیت حساس کمک کنید، با او به اجتماعات و گردهمایی ها بروید. با او حرف بزنید، به او بگویید برای یافتن راه حلی جهت برخورد با مشکل او علاقه مند هستید.

شخصیت فارغ البال

مردان و زنان فارغ البال بیشتر با ویژگی های زیر شناخته می شوند.
1- آنها حق مسلم خود می دانند که هر طور می خواهند از زندگی لذت ببرند. آنها به آسایش و راحتی خود بها می دهند. برای وقت آزادشان ارزش فراوان قائلند و می خواهند خوشبختی را جستجو کنند.
2- فارغ البال ها ، طبق مقررات رفتار می کنند. آنچه لازم است را ارائه می دهند و حاضر نیستند از این حد فراتر روند.
3- آنها در برابر هر فشاری که آن را غیر منطقی بدانند، مقاومت می کنند و حاضر نیستند بیش از حد وظیفه و مسئولیت خود، کاری صورت دهند.
4- زنان و مردان " فارغ البال" با زمان برخورد راحت دارند. آنها زیر فشار زمان قرار نمی گیرند. برای آنها عجله کار بی موردی است. این اشخاص آسان گیر و خوشبین هستند و معتقدند کاری که باید بشود، می شود.
5- فارغ البال ها تحت تأثیر مقام بالا دست قرار نمی گیرند و معتقدند که به اندازه هر شخص دیگری خوب هستند و حق دارند از بهترین زندگی ها برخوردار باشند.

همسر مناسب شخصیت فارغ البال

فارغ البال ها به همسری فهیم، و از خود مایه گذار احتیاج دارد. او قبل از خود به نیازهای دیگران نمی اندیشد و برای راضی کردن دیگران راه درازی نمی رود: ولی می خواهد مورد توجه همسرش باشد. همسر " فارغ البال" باید از خود گذشته و مهرطلب باشد. فارغ البال اغلب با "مراقب" سازگار است. ولی با " نمایشی" و " متلون" همخوانی ندارد. شخصیت "ماجراجو" مانند فارغ البال به شادی و خوشی علاقه مند است. اما فارغ البال می خواهد، قانونگذار باشد؛ " ماجراجو" هم که استاد شکستن قانون است. به همین دلیل این دو گونه شخصیتی با هم همخوانی ندارند. اگر می خواهید در کنار یک شخصیت فارغ البال زندگی راحتی داشته باشید سعی کنید در شادی های " فارغ البال" شریک شوید؛ در فعالیت ها و تفریحات او مشارکت کنید؛ از وی به خوبی مراقبت کنید؛ زندگی را سخت نگیرید و واقع بین باشید. زندگی با فارغ البال به از خود گذشتگی بیشتری احتیاج دارد. به جای این که بخواهید جنبه های منفی اش را تغییر دهید، سعی کنید بیشتر به جنبه های مثبت وی توجه نمائید.

شخصیت ماجراجو

زنان و مردان ماجراجو، تن به خطراتی می دهند که سایرین از انجامش ابا دارند، آنها برخلاف اغلب ما ، نگران و وحشت زده نمی شوند، آنها در لبه ها زندگی می کنند، با محدودیت ها می ستیزند و جان خود را به مخاطره می اندازند. برای آنها تن به خطر دادن ، معادل پاداش است. آنها می گویند اگر خطری نباشد سودی هم در کار نیست.
اکثر آنها تحت تأثیر عقاید دیگران و هنجارهای اجتماعی قرار نمی گیرند و به ارزشهای خود معتقدند. آنها به راحتی به فعالیتهای پر خطر تن می دهند و می گویند زندگی باید مخاطره آمیز باشد. در زندگی استقلال دارند. آنقدرها نگران دیگران نیستند و معتقدند هر کس در قبال خود مسئول است. همچنین آنها از هنر متقاعد کردن برخوردارند و به راحتی دیگران را تحت تأثیر قرار داده و دوستی آنها را برای خود می خرند. به سیاحت و سیر و سفر علاقه بسیار دارند. پرجنب و جوش و شرورند. در کودکی و نوجوانی به شرارت تن می دهند و برای دیگران مسئله ساز می شوند. در برابر هر کس که بخواهد از آنها سوء استفاده کند می ایستند جسور و شجاعند. یکی از ویژگی های مهم آنها "در حال زندگی کردن" است. آنها به خاطر حوادث و رویدادهای گذشته تأسف نمی خورند، برای آنها زندگی چیزی است که باید آن را در لحظه اکنون پیدا کرد.

همسر مناسب شخصیت ماجراجو

ماجواجوها اکثراً طالب همسران کم توقعی هستند که از خود زیاد مایه بگذارند. اشخاص آمیخته به شخصیت های نمایشی، از خود گذشته و وظیفه شناس ، برای همسری ماجواجوها مناسب هستند.

شخصیت پرشور

پرشورها شخصیت بسیار قدرتمندی دارند، آنها در درون خویش بیش از هرگونه شخصیتی احساس توانمندی می کنند و می توانند بدون ترس از شکست ، مسئولیت های بزرگ را پذیرا شوند. آنها با قدرت، اختیار و مسئولیت، راحت هستند و به مقررات توجه زیادی دارند به شدت منضبط اند. آنها قوانین را وضع می کنند و دیگران را ملزم به رعایت قوانین می نمایند. پرشورها هر کاری را که برای تحقق هدفهایشان لازم باشد انجام می دهند و شدیداً هدف گرا هستند. شجاعت از دیگر خصوصیات شخصیتی آنهاست. عمل و ماجرا را دوست دارند. آنها در ابراز وجود کردن مهارت دارند.

همسر مناسب شخصیت پرشور

پرشورها، باید پادشاه و ملکه زندگی خود باشند. زنان و مردان " پرشور" خواهان همسرانی قابل اطمینان ، " پذیرنده" ، قدرتمند، مستقل و با عزت نفس هستند. مناسب ترین همسران پرشورها ، مهر طلب ها، از خود گذشته ها ، و حساس ها هستند، مشروط بر آنکه شدت این ویژگی در آنها در حد اعتدال باشد.
اگر شما شخصیتی پرشور دارید از ازدواج با اشخاصی که ویژگی های شخصیتی مراقب یا متلون دارند، اجتناب کنید ضمناً نمایشی ها که اسباب حسادت شما را فراهم می کنند و یا " با اعتماد به نفس ها" که دستور کاری از آن خود دارند مناسب شما نیستند. زنان پرشور نیز به دلیل میل به سلطه جویی و استیلا طلبی بهتر است با مردان مهر طلب ازدواج کنند.

جهت زندگی با شخصیت های پرشور توصیه می شود:

خود را بشناسید.بر روی توانمندی های خود حساب کنید ولی مراقب رقابت با " پرشورها" باشید، هرگز سعی نکنید زیر آب قدرت او را بزنید. پرشورها دوست دارند اطرافیانی قوی، ارزشمند و وفادار داشته باشید، به شرط آنکه جایگاه پایین تری را در اشغال خود داشته باشند. قوی باشید و عزت نفس خود را حفظ کنید. به صرف این که در حضور یک قدرتمند هستید نباید موضع ضعیفی را اتخاذ کنید، به جای احساسات به دلیل و منطق متوسل شوید. پرشورها اغلب به احساسات افراد بها نمی دهند. سعی کنید، مطالب را به شکل منطقی مطرح کنید. باید این واقعیت را بپذیرید که شخصیت پر شور، مشربی تند دارد، بی جهت او را خشمگین نسازید. برای حل مسائل خود راههای دیگری پیدا کنید.

شخصیت متلون

شخصیت های متلون به راحتی با تغییرات احساسی کنار می آیند. ویژگی های بارزشان به شرح زیر است:
1- متلون ها در روابط خود گرم و صمیمی هستند. هیچ ارتباطی میان آنها و دیگران جزئی و بی اهمیت نیست. هیچ ارتباطی دست کم گرفته نمی شود. این افراد بسیار پر انرژی هستند. متلون ها مبتکر هستند و می توانند دیگران را نیز به فعالیت تشویق کنند. متلون ها کنجکاو و خیالپردازند و ذهنی باز دارند. آنها دوست دارند فرهنگ ها، نقش ها و نظامهای ارزشی دیگران را تجربه کنند و در مسیری جدید به راه بیفتند. متلون ها احساس خود را نشان می دهند. آنها به لحاظ احساسی، فعال و واکنشی هستند و درهر رابطه ای با تمام وجود ظاهر می شوند و در دور کردن نظر خود از واقعیت های دردناک مهارت دارند. متلون ها می خواهند خوش باشند و تجربه های جدید داشته باشند. آنها هر چیزی را امتحان می کنند. از ریسک کردن نمی ترسند. برداشت روشنی از خویشتن ندارند، بدین معنا که آنها نمی دانند چه کسی هستند و چه هویتی دارند. " متلون ها" بسیار متوقع هستند، آنها می خواهند دنیای خود را از شما پر کنند. آنها به ندرت حاضر می شوند خود را به خاطر شما تعدیل کنند. هر چه شخصیت " متلون" بارزتر باشد، روابط ادامه دار در زندگی زناشویی دشوارتر می شود.

همسر مناسب شخصیت متلون

" متلون ها " به همسرانی جالب، قوی، با علاقه و رمانتیک احتیاج دارند که در ضمن به خواسته های آنها به سرعت گردن نهند. شخصیت های ماجراجو، اغلب نظر متلون ها را جلب می کند. اگر شما تا اندازه ای از ویژگی های شخصیت متلون برخوردار هستید باید کسی را به همسری برگزینید که آرام، با ثبات و تاحدی رمانتیک باشد.

شخصیت جدی

جدی ها، اشخاصی خشک و جدی هستند و برای ابراز احساسات جایی باقی نمی گذارند. آنها از توانمندی های خود مطلع هستند، اما در ضمن محدودیت های خود را نیز می شناسند. آنها گرفتار خود بزرگ بینی نمی شوند و خود را مسئول اعمال خویش می دانند. این شخصیت ها، متفکر، تحلیل گر و ارزیاب هستند و قبل از هر اقدامی آن را در ذهن خود می پرورانند و سبک - سنگین می کنند. جدی ها دیگران را دائماً ارزیابی می کنند. آنها در ارزیابی دیگران به اندازه ارزیابی خود اهمیت قایل می شوند. آنها مسایل را پیش بینی می کنند و وقتی اتفاقات ناخوشایند رخ می دهد برای روبرو شدن با آنها آمادگی لازم را دارند. جدی ها ادب را رعایت می کنند و اگر احساس کنند نسبت به دیگران بی ادبی کرده اند یا کاری را از روی بی فکری انجام داده اند بسیار ناراحت می شوند.

همسر مناسب شخصیت جدی

جدی ها، طالب همسرانی هستند که به شدت پذیرا باشند و آنها را آن طور که هستند قبول کنند. مناسب ترین همسر برای جدی ها " مهر طلب " ها هستند. جدی با جدی نیز می تواند کنار بیاید زیرا هر دو از دنیا ، درک و برداشت مشابهی دارند؛ اما احتمالاً بهتر است " جدی ها " کسانی را به همسری برگزینند که در زمینه های اجتماعی قوی تر باشند. " ماجراجوها " " متلون ها " و "نمایشی ها" شخصیت های مناسبی برای همسری جدی ها نیستند.


چه شخصیتی دارید و همسرتان باید چه شخصیتی داشته باشد؟


چه شخصیتی دارید و همسرتان باید چه شخصیتی داشته باشد؟

شخصیت با خصیصه های فردی

زنان و مردان با ویژگی " خصیصه های فردی"، به هیچ شخص دیگری شباهت ندارند. شش ویژگی و رفتار زیر از جمله خصوصیات بارز سبک " خصیصه های فردی" است.
1- زندگی درونی: افراد با این ویژگی تحت تأثیر باورها و احساسات خود هستند خواه دیگران این ارزش های آنها را قبول داشته یا نداشته باشد.
2- دنیای خود: آنها افرادی مستقل هستند و به روابط نزدیک و صمیمانه معدودی احتیاج دارند.
3- این دسته افراد طرز زندگی جالب، غیر معمولی، و اغلب عجیب و غریب دارند.
4- آنها به چیزهای مرموز ، پوشیده، فراحسی ( منظور پاسخ به محرک های بیرونی بدون هیچ گونه تماس حسی شناخته شده است که شکل های مختلفی دارد مانند غیبگویی ، پیشگویی و ... ) و فوق طبیعی علاقه مندند.
5- آنها به اندیشه های مجرد بها می دهند.
6- علی رغم آنکه این سبک شخصیتی تحت تأثیر درون خویشتن است و به دل و ذهن خود توجه دارد، نسبت به دیگران و واکنش های آنها در برابر خود حساس است.

همسر مناسب شخصیت با خصوصیات فردی

این تیپ شخصیتی معمولاً خود را با نیازهای دیگران تطبیق نمی دهد و به همین دلیل نمی تواند با شخصیت های ماجراجو و جدی و پرشور کنار بیاید. " خصیصه های فردی "، طالب همسری است که او را به همان شکلی که هست بپذیرد. معمولاً شخصیت فارغ البال می تواند با این دسته از مردم کنار بیاید، اگر زن و مرد با شخصیت خصیصه های فردی با هم ازدواج کنند ممکن است بتوانند دنیای کوچکی از آن خود بسازند که در آن دنیای حقیقی متعارف، فرصتی برای خودنمایی نداشته باشند.
برای کنار آمدن با شخصیت خصیصه های فردی، به او کمک کنید تا به روحیه اش بیشتر برسد. بعضی از این اشخاص فرصت و توانایی پرداختن به علایق و خواسته های خود را ندارند و در نتیجه ناخشنود می شوند و خود را ناموفق احساس می کنند، بی جهت به او فشار نیاورید تا خود را با شرایط دنیای حقیقی شما سازگار کند. برای هم رنگ شدن با دنیای حقیقی او نیز خودتان را تحت فشار قرار ندهید . به جای آن که فقط به این مطلب فکر کنید که دنیای شما متفاوت است، بهتراست با یکدیگر درباره این تفاوت ها بحث کنید. برای کنار آمدن با هم آماده باشید و گاه راههای جداگانه خود را بیپمایید. بسیاری از شخصیت های " خصیصه فردی" فراموش کارند. آنها به قدری در دنیای درون خود غرق می شوند که باید زمان پرداخت اجاره خانه، خرید مایحتاج زندگی ، خرید لباس برای بچه ها و یا خاموش کردن چراغها را به هنگام خواب به آنها متذکر شد.
محققان و روان شناسان، به گونه دیگری نیز از شخصیت تقسیم بندی هایی به عمل آورده اند و آنها را به سه دسته کلی تقسیم نموده اند. دسته اول شخصیت های پارانوئید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپی را در بر می گیرد. افراد این گروه اغلب غیر عادی به نظر می رسند. دسته دوم، " شخصیت های ضد اجتماعی " مرزی، نمایشی و خود شیفته را شامل می شود و دسته سوم، " شخصیت اجتنابی و وابسته وسواسی را تشکیل می دهد. براساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی "، (DSM- IV) اختلالات شخصیتی نیز دقیقاً به صورت فوق تقسیم بندی شده است، که در زیر اشاره ای کاملاً کوتاه و گذرا به هر یک داریم.

شخصیت پارانوئید یا سوء ظنی (Paranoid Personality)

افرادی که چنین شخصیت هایی دارند، بسیار مغرورند، هم چنین حسود و کمی ستیزه جو هستند، فوراً درگیری پیدا کرده ، به سرعت دعوا می کنند. بسیار بدبین اند. به ویژه نسبت به همسران خودشان. این گروه، یک الگوی عدم اعتماد و سوء ظن نسبت به همه دارند و انگیزه های دیگران را بدخواهانه تفسیر می کنند. افراد مبتلا به این اختلال تصور می کنند که سایرین می خواهند آنها را استثمار کنند، فریب دهند یا به آنها آسیب برسانند. پیوسته کینه به دل می گیرند. یعنی اشتباهها، خطاها و لغزش های دیگران را نمی بخشند.

شخصیت اسکیزوئید (Schizoid)

کسی که چنین شخصیتی دارد، بسیار منزوی است. برای دیگران کاملاً بی آزار است و در گوشه ای کتاب می خواند، پیانو می زند، و یا نقاشی می کند. اما حتی یک دوست هم ندارد، به رقابت علاقه نشان نمی دهد، به شدت خجالتی است. در حالت بیمار گونه اش سردی هیجانی، کناره گیری و بی تفاوتی نشان می دهد، تقریباً همیشه فعالیت های انفرادی را ترجیح می دهد، در روابط او کناره گیری از اجتماع مشاهده می شود. از فعالیت های معدودی لذت می برد.

شخصیت اسکیزوتایپی(Schizotypal)

در اینها نیز انزواطلبی زیاد دیده می شود. اسکیزو تایپ ها روابط نزدیک و صمیمانه را نمی پسندند، دارای عقاید عجیب و غریب هستند، مثلاً اعتقاد به خرافات، اعتقاد به روشن بینی، اندیشه خوانی و اشتغال های ذهنی عجیب و غریب در آنها متداول است، عاطفه نامناسب یا محدود دارند.(DSMIV)

شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial)

چنین افرادی ضد قانونند. قانون خانه، مدرسه یا جامعه را زیر پا می گذارند، همه جا قانون شکنی می کنند، مثلاً عبور از چراغ قرمز علامت بدی است که نشان دهنده شخصیت ضد اجتماعی فرد است. این افراد به دزدی ، تجاوز به حقوق دیگران، دروغگویی و هر گونه رفتارهای ضد اجتماعی دست می زنند و از هیچ تنبیهی عبرت نمی گیرند.
افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند نمی توانند خود را با هنجارهای اجتماعی سازش دهند. پرخاشگرند، نسبت به امنیت خود و یا دیگران کاملاً بی پروا عمل می کنند. زمانی که حقوق اجتماعی را پایمال می کنند و به اذیت و آزار دیگران می پردازند هیچگونه احساس پشیمانی ندارند. مسئولیت ناپذیرند، به فریبکاری و دروغ متوسل می شوند.

شخصیت نمایشی یا هستیریک (Histrionic)

مردمی که دارای این گونه شخصیت هستند، رفتارهای بچگانه در آنها زیاد دیده می شود. حساس، حسود و زود رنج اند. زنان نمایشی یا هستیریک، پوشش عجیب و غریب دارند؛ غالباً لباس های کم می پوشند؛ آرایش تند و تیزی دارند و رفتارشان زننده است،. از جمله صفات این گونه شخصیت ها این است که هیچ گاه بزرگ نمی شوند و با وجود چهل، پنجاه سال سن هنوز رفتار بچگانه دارند؛ سگ و گربه نگه می دارند در سنین بالا عروسک دارند. اگر این افراد خانم هستند هیچ کاری در خانه انجام نمی دهند. میهمان دعوت نمی کنند یعنی اینها را باید به عنوان یک همسر در ویترین گذاشت.
از جمله علائم اختلال شخصیت هستیریک ( نمایشی ) عبارت اند از:
1) در موقعیت هایی که مرکز توجه نیست به او خوش نمی گذرد و ناراحت است.
2) در تعامل با دیگران رفتار نامناسب نشان می دهد.
3) بیان هیجان ها در وی سطحی و به سرعت متغیر است.
4) همواره از ظاهر جسمانی خود برای جلب توجه دیگران استفاده می کند.
5) سبک گفتاری فرد به شدت تأثیر گذار و فاقد جزئیات است.
6) تلقین پذیر است و روابط را صمیمانه تر از آنچه واقعاً هست، تلقی می کند.

شخصیت خود شیفته (Narcissistic)

کسانی که دارای این شخصیت اند مردمانی بسیار خودخواه هستند و توجه خاصی به خود دارند. بر پیشرفت استعداد های خود اغراق می کنند. و نسبت به دیگران بسیار حسود هستند. برای خود ارج و اعتبار فراوانی قایل اند. خود را بهترین فرد می دانند و اجازه ابراز وجود به کسی نمی دهند و بالاترین حد ناسازگاری را با محیط دارند. کسانی که به اختلال شخصیت خودشیفتگی دچارند نیاز به تحسین و تمجید دارند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معتقدند که برتر، استثنایی یا بی همتا هستند و از دیگران نیز انتظار دارند با آنها به همین صورت برخورد کنند، عزت نفس آنها تقریباً به طور ثابتی شکننده است. با خیال پردازی های مربوط به موفقیت نامحدود، قدرت، زیرکی، زیبایی و با عشق ایده ال اشتغال ذهنی دارند. خودشیفته ها فاقد درک همدلانه هستند و نمی توانند بفهمند که دیگران چه احساسی دارند کنار آمدن با یک شخصیت خودشیفته بسیار دشوار است . اینها معمولاً دوستانشان را از دست می دهند . آنها بسیار مغرورند، هیچ گاه در صف نمی ایستند و رعایت نوبت نمی کنند و از دیگران توقعات بسیار نا به جا و خود خواهانه دارند.

شخصیت اجتنابی (Avoidant)

گروهی که دارای این شخصیت اند، بسیار محافظه کارند، با هیچ موقعیتی مقابله نمی کنند، سعی می کنند از هر موضوع مشکوکی فاصله بگیرند، ترسو هستند، از رویارویی با مردم و یا از یک استرس فرار می کنند. در زندگی خود حاضر به هیچ ریسکی نیستند، یک زندگی ثابت و محتاطانه و دور از هر مخاطره را انتخاب می کنند. شخص مبتلا به اختلال شخصیتی اجتنابی، در شرایط دشواری به سر می برد. از یک سو خواهان مراوده با دیگران است و از سوی دیگر نمی تواند به راحتی با آنها ارتباط برقرار کند.
"DSM-IV( جدول تشخیصی آماری بیماری های روانی ) "، شخصیت اجتنابی را با خصوصیات زیر توصیف می کند:
1) از فعالیت های شغلی که مستلزم ارتباط میان فردی است، به علت ترس از انتقاد، عدم تأیید یا طرد ، اجتناب می کند.
2) مایل نیست با دیگران در ارتباط باشد، مگر مطمئن شود که مورد محبت قرار می گیرد.
3) در روابط صمیمانه به علت ترس از شرمساری یا مسخره شدن محدودیت نشان می دهد.
4) به علت احساس بی کفایتی، در موقعیت های بین فردی جدید، کمرو است.
5) از لحاظ اجتماعی خود را نالایق ، و از لحاظ شخصی خود را فاقد جاذبه می پندارد.
6) به طور غیرعادی نسبت به خطر کردن های شخصی و یا درگیر شدن در فعالیت های جدید بی میل است، زیرا ممکن است موجب دستپاچگی هم شود.
7) نسبت به مورد انتقاد قرار گرفتن یا طرد شدن در موقعیت های اجتماعی، اشتغال ذهنی دارد.
از آنجایی که " اجتنابی ها"، خود را از دیگران کنار می کشند اگر در زمره افراد خانواده و بستگان نزدیک آنها نباشید، بعید است بتوانید با آنها کنار بیایید، راه کنار آمدن با آنها به رسمیت شناختن حقیقت اضطراب و حساسیت شخص " اجتنابی" نسبت به انتقاد است.