سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:


آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

بسیاری از رفتارهای ناخوشایند زنها ریشه در احساس ناامنی آن ها دارند.
1-احساس ناامنی ما را پرتوقع تر، وابسته تر و حسودتر می کند. هر چه زنی احساس ناامنی بیشتری داشته باشد، به آنچه در او تولید احساس امنیت مجدد بکند، نیازمندتر خواهد شد. لذا از شما محبت، توجه و آسودگی خاطر بیشتری طلب خواهد کرد. ممکن است از نظر یک مرد، چنین زنی ضعیف، ناتوان و پرتوقع جلوه کند. اما او تنها رفتارهایی را از خود بروز داده است که نشانگر ناامنی او هستند.
واکنش های بی تأثیر:

در کل، مردان واکنش مثبتی در برابر ناامنی زنان از خود نشان نمی دهند. گرچه درهمین مواقع است که زن ها به حداکثر احساس امنیت از جانب مردها نیازمند هستند. اما در عمل واکنش بیشتر مردها پس نشستن و دریغ کردن همان توجه و اطمینان خاطر عادی و همیشگی است که قطعاً منجر به وخیم شدن اوضاع نیز خواهد گشت!
این حالت چرخه معیوب و ناسالمی را تولید خواهد کرد که همگی زوج ها با آن آشنا هستند: زن احساس ناامنی می کند و اندکی پرتوقع می شود، مرد ناراحت می شود و با پس نشستن به او پاسخ می دهد، هر چه او بیشتر خود را دور کند و فاصله بگیرد، ناامنی زن افزایش خواهد یافت.هر چه زن بیشتر احساس ناامنی کند، پرتوقع تر می شود. هر چه زن پرتوقع تر شود، همسرش بیشتر از او فاصله خواهد گرفت و همینطور الی آخر.
مطمئناً تمامی زن ها داستان های بی شماری را به شما بازگو خواهند کرد که همین پدیده را در روابط مختلف آنها نشان می دهد. روابطی که در آنها یکی از گفته ها یا کرده های نامزد/همسرشان احساس ناامنی را در آنها تولید کرده و سپس آن ها را به طرزی غریزی با توقعات بیشتر به او پاسخ داده و تنها موجب شده اند که رفتار نامزد/همسرشان حتی منفی تر نیز بشود. داستانی از زندگی شخصی خود را به یاد دارم که به نحوی مطلوب این الگو را به تصویر می کشد.سال ها پیش به ازدواج با مردی فکر می کردم که بسیار او را دوست داشتم. یک روز به من گفت که همسر قبلی او به دیدنش می آید و این که قرار است ناهار را با هم میل کنند. سریعاً ناراحت و نگران شدم. دلم یک طوری شد، قلبم تندتر می زد، خلاصه تمامی افکار ترسناک دنیا به ذهنم هجوم آوردند. البته این واقعه چندان نیز غیرمترقبه نبود.نامزدم قبلاً به من گفته بود که همسر قبلی او همچنان به او علاقه مند است. لذا کاملاً طبیعی بود که از شنیدن خبر قرار ملاقات مجدد آن ها، احساس ناامنی در من تولید شود.
در حالی که صدایم کمی گرفته بود پرسیدم: «آیا سیندی از رابطه ما چیزی می داند؟»
در حالی که حالت تدافعی به خود گرفته بود گفت: «مطمئنم که همه چیز را خبر دارد.دوستانم قطعاً باید تا حالا همه چیز را به او گفته باشند.»
در حالی که بیشتر ناراحت شده بودم پرسیدم: «منظورت آن است که وقتی به تو زنگ زد خودت چیزی به او نگفتی؟»
پاسخ داد:«ما فقط چند دقیقه با هم صحبت کردیم. حالا چرا این قدر قاطی کردی؟»
«خودت چی فکر می کنی؟ مگر غیر از این است که او هنوز به تو علاقه مند است؟ دوست ندارم با او برای ناهار بیرون بروی. گویی که هنوز علاقه مند و دست یافتنی هستی»
با عصبانیت گفت: «مزخرف نگو باربارا! نمی تونم باور کنم تا این حد ناامنی داشته باشی. دوست ندارم مثل مادرم با من رفتار کنی. گویی یک پسربچه ی کوچک هستم که خودم نمی دانم چه کار دارم می کنم. من می توانم با هر کسی که دوست دارم ناهار بخورم.»
هر چه در شروع مکالمه احساس ناامنی و اضطراب داشتم، حال که گفتگو به اینجا کشیده بود، بیست برابر حالم بدتر شده بود! طبیعی بود که خبر فوق احساس ناامنی را در من تولید کرده باشد، اما نامزدم نمی توانست آن را درک کند. به جای آن مرا زنی نق نقو، پرتوقع، مضطرب و پریشان حال می دید و این نیز به نوبه ی خود او را نسبت به من سرد کرده بود و موجب می شد بیشتر از من فاصله بگیرد.
چگونه می شد از اتفاق فوق جلوگیری کرد؟ خب، او پیش از هر چیز می توانست ملاقات خود با نامزد قبلی اش را به هم بزند.که این البته موضوع دیگری است. مهم تر از آن می توانست ببیند و درک کند که این خبر احساس ناامنی را در من (حال چه به درست و چه به غلط) تشدید کرده است. لذا می توانست به من آرامش خاطر بدهد.به عنوان مثال می توانست با مهربانی تمام مرا به خود نزدیک می کرد و می گفت: «عزیزم، لازم نیست نگران چیزی باشی. تو را دوست دارم. می خواهم او را ببینم و به او بگویم که چه قدر با تو خوشبخت هستم.» تا بدین جا احتمالاً همچنان از این که قرار بود ناهار را با هم صرف کنند، ناراحت یا حتی عصبانی بودم اما احساس امنیتم سریعاً بازمی گشت.
ممکن است مردها پس از مطالعه ی این بخش بگویند:«آنقدر ها هم ساده نیست» اما باید بگویم که در این باره با شما موافق نیستم. اغلب تلاش یا وقت زیادی نمی برد تا احساس ناامنی در زن ها را کاهش داده یا از بین برد. چنانچه کمی آسودگی خاطر به ما بدهید، از این که سریعاً ما را از حالت عصبی ای که در آن هستیم خارج می کنید، شگفت زده خواهید شد.