سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:


آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که مردی به نامزد/همسر خود نشان می دهد اولویت اول اوست و این که به خوشحالی و خوشبختی او احترام می گذارد، زن به عنوان یک انسان احساس ارزش مند بودن و عزت نفس می کند.
زن ها هرگز فکر نمی کنند که مرد زندگی شان نمی خواهد آن ها را خوشحال کند. بلکه تنها چنین باور دارند که خوشحالی زن اولویت اول آنها نیست. مردها معمولاً پس از آن که امور مربوط به کار و شغل و نیز تفریح و استراحت شان را رتق و فتق یا پس از آن که صدای زنشان به آسمان بلندشود، به او و خوشحالی او می پردازند.
مردان عزیز:چگونه به نامزد/همسر خود نشان می دهید که خوشحالی او اولویت اول شماست؟ براستی زیاد مشکل نیست. در زیر توصیه هایی است از طرف برخی زن ها که از من خواسته بودند آن توصیه ها را به شما انتقال بدهم:
*سعی کنید چیزهایی را که برای نامزد/همسرتان اهمیت دارد، شناسایی کنید و سپس تمامی تلاش خود را به کار گیرید تا آن چیزها یا کارها را برایش انجام دهید.
برای نمونه چنانچه می دانید خواباندن بچه ها برای همسرتان کار مشکل و خسته کننده ای است سعی کنید پیش از آن که از شما کمک بخواهد خودتان داوطلبانه به او کمک کنید. چنانچه می دانید نامزد/همسرتان کلوچه های شکلاتی مثلاً فلان مغازه را دوست دارد، گاه و بیگاه او را با خرید این کلوچه ها غافلگیر کنید.
چنانچه نامزدتان از تماشای برنامه تلویزیونی به خصوصی لذت می برد، پیشنهاد دهید که حداقل هر ازگاهی با هم به تماشای آن بنشینید. چنانچه جایی از همسرتان می شنوید که فلان فیلم سینمایی، فیلم خوبی است، او را با بلیط سینمای از پیش رزرو شده غافلگیر کنید. اگر می دانید نامزدتان از این که پیش از هر کار صبح ها به او زنگ بزنید خوشحال می شود این کار را بکنید. چنانچه چندی پیش از نامزدتان شنیدید که دوست دارد بزودی اوقات رمانتیکی را با هم ترتیب دهید سعی کنید پیش دستی کنید و این شما باشید که دفعه ی بعد صحبت آن را پیش می کشید. به جای آن که منتظر او بمانید تا او کارها را ترتیب دهد.
چنانچه دقت کنید زن ها همیشه سرنخ هایی را در خصوص علایق، خواسته ها و نیازهایشان در اختیار شما قرار داده اند. گرچه ممکن است بسیاری از این سرنخ ها، درخواست هایی روشن و صریح نباشند، اما معمولاً راهنمایی های مؤثری برای خوشحال کردن آنها هستند. دقت کنید و سعی کنید معنای آن ها را بفهمید. این گونه دقت ها معمولاً مستلزم صرف وقت یا تلاش زیادی نیستند. اما در چشم همسرتان بسیار مهم و با ارزش تلقی می شوند.
*از او بپرسید دوست دارد چه کار کند و این که چه چیز/چیزهایی او را خوشحال می کند.
این معمولاً زنها هستند که از نامزد/همسرشان می پرسند: «عزیزم دوست داری امشب چه کار کنی؟» یا «دوست داری کجا غذا بخوری؟» یا «دوست داری آخر هفته به برنامه ی بچه ها یه نگاهی بیاندازی؟» ما زن ها در انطباق با خواسته ها و اولویت های همسرمان و سازش پذیری و هماهنگ سازی خود با آن ها تخصص داریم، پیش از آن که حتی خواسته ها و ترجیحات خودمان را فاش سازیم. لذا هنگامی که مردی این کار را در حق ما می کند، از شادی و شعف در پوست خود نمی گنجیم.با تعجب پیش خودمان فکر می کنیم، اول از من پرسید که دوست دارم امشب چکار کنم؟! احساس می کنم که خواسته هایم اهمیت دارند و این که برایش مهم هستم.
مردان عزیز: باور کنید که مبالغه نمی کنم. یک بار زنی به من نوشته بود: «هنگامی که نامزدم می داند چه چیزی برایم مهم است و سعی می کند که آن را انجام دهد احساس محبوب بودن می کنم. زیرا به من نشان داده است که واقعاً مرا دوست دارد و به افکار و احساسات من احترام می گذارد.»
چنانچه می خواهید سنگ تمام بگذارید و حسی قوی از ارزشمند بودن را به او القا کنید در کنار او بنشینید و از او بپرسید: «عزیزم، آیا کاری از من ساخته است تا تو را خوشحال تر سازم؟»
پیش از آن که با ناباوری به این گفته ی من اعتراض کنید، مدتی به این پرسش فکر کنید:«آیا چنانچه براستی نامزد/همسر خود را دوست داشته باشید آیا حاضر نیستید بدانید چه چیزی او را خوشحال تر می کند؟ چنانچه پاسخ تان مثبت است پس به جای آن که به حدس و گمان روی آورید چرا از خود او نپرسید؟
*برایش وقت بگذارید.
هنگامی که برای بودن با نامزد/همسرتان وقت می گذارید و برنامه ریزی می کنید، او احساس خواهد کرد که یکی از اولویت های شماست. نگذارید برای این کار از شما التماس کند.هر آنچه را که در توان دارید به کار ببیندید و برای او وقت بگذارید.حتی اگر مقادیرش کم یا کوتاه باشد. مطمئن باشید از هر هدیه ای او را خوشحال تر خواهید کرد و احساس خاص بودن و ارزشمند بودن بیشتری را به او خواهید داد.
2-به او نشان دهید که به زندگی اش علاقه مند هستید
داستان زیر داستانی واقعی است:
زنی برای چک آپ به متخصص زنان خود مراجعه می کند و دکتر روی یکی از تخمدان های او چیزی غیرطبیعی را مشاهده می کند. از او می خواهد که پنج شنبه صبح مجدداً برگردد تا آزمایش های دقیق تری را بر روی رحم و تخمدان های او به عمل آورد و مطمئن شوند که آیا مشکل جدی است یا خیر. آن شب، زن، شوهر خود را از ماجرا باخبر می کند و با نگرانی به او می گوید که ممکن است آزمایش های روز پنج شنبه احیاناً چیز بدی مثل سرطان را مشخص کنند. شوهرش می گوید: «بگذار جواب آزمایش ها حاضر شوند بعد خودمان را نگران کنیم.»
صبح روز پنج شنبه فرا می رسد و مرد درحالی که زنش هنوز کاملاً بیدار نشده است او را می بوسد و از او خداحافظی می کند. زن با اضطراب و نگرانی لباس می پوشد و به طرف مطب دکتر به راه می افتد. دکتر معاینات و آزمایش های لازم را به عمل می آورد و به او می گوید که هیچ جای نگرانی وجود ندارد. زیرا همه آزمایش ها طبیعی هستند. زن بیچاره از نگرانی در می آید و نفس راحتی می کشد.
آن شب زن شام را آماده می کند و منتظر شوهرش می شود تا به خانه بیاید. او در حالی که مثل همیشه خسته است و روز طولانی و سختی را نیز پشت سر گذاشته است به خانه می رسد و سر میز شام می نشیند تا غذا بخورد. در حالی که دهانش را با سالاد پر کرده است می گوید: «هی، اشکالی نداره کمی تلویزیون را نگاه کنیم. یه مسابقه است که حتماً می خوام ببینمش.»
مرد تلویزیون را روشن می کند و اشک از چشمان زن سرازیر می شود.
با ناباوری تمام با خود می گوید: «از آزمایش هایم هیچ چیز از من نپرسید. حتی یادش هم نبود که قرار است به دکتر بروم. مدتی صبر می کند. به این امید که شاید پس از کمی استراحت یادش بیاید. اما همین که شام شان تمام می شود و مرد شروع به تماشای برنامه بعدی می کند. زن مطمئن می شود که شوهرش چیزی از او نخواهد پرسید و این که احتمالاً در تمام مدت روز نیز اصلاً به آن فکر هم نکرده است عصبانی و رنجیده خاطر به طبقه ی بالا می رود و به دوستش زنگ می زند و در حالی که گریه امانش نمی دهد، ماجرا را برای او تعریف می کند. های های گریه می کند و می گوید: «اصلاً برایش اهمیتی ندارد چه بلایی به سر من می آید. اگر مرا دوست داشت حتماً یادش بود که وقت دکتر دارم.»
خواهید پرسید:«از کجا می دانم که این داستان واقعیت دارد؟ پاسخ اش ساده است: زیرا سال ها پیش برای خودم اتفاق افتاده بود. می توانید باور کنید که داستان های مشابه بسیاری را از دوستان و آشنایان و نیز زن های دیگر شنیده ام!
از بیان این داستان چه منظوری دارم؟ منظورم هرگز آن نیست که مردها را تحقیر کنم یا بگویم که آن ها بد هستند.مرد داستانی که تعریف کردم، واقعاً مرد خوبی بود و اصلاً متوجه نبود که زنش را ناراحت کرده است مگر تا هنگامی که به او گفته است. او پاک همه چیز را فراموش کرده بود، اما متأسفانه به درستی نمی دانست که چگونه احساس ارزشمند بودن به زن بدهد. او تمام انرژی خود را صرف زندگی و چالش های مربوط به خودش می کرد، به طوری که چیزی برای زن باقی نمی ماند.
مردان عزیز:دوست ندارم این را بگویم. اما گاهی اوقات مردها به طرزی باور نکردنی خودشیفته و خود مرکزبین می شوند. (البته بعضی از زن ها هم همینطور، اما این مقاله خطاب به آن ها نوشته نشده است) می دانم مردها منظور خاصی از این کار ندارند و معمولاً هنگامی که به آن ها گفته می شود واقعاً متعجب می شوند. زیرا در واقع نیت شان خیر است. واقعیت آن است که بیشتر مردها آموزش ندیده اند تا مثل ما زن ها به نیازهای دیگران توجه داشته باشند. لذا آماده آن هستند که به سادگی و بی آن که متوجه باشند به دام خودخواهی بیافتند.
به همین دلیل است که لازم می بینم به مردها یادآوری کنم که به زندگی نامزد/همسرشان از خود علاقه نشان دهند و این که زن ها نیاز دارند احساس ارزشمند بودن و مهم بودن کنند. از آن جا که شما مردان گاهی اوقات کمی فراموش کار هستید توصیه های زیر را لازم می بینم.
*به آنچه در زندگی نامزد/همسرتان می گذرد، توجه کنید.
آیا می دانید چنانچه زنی به همراه شوهر و یکی از دوستان زنش در یک مسابقه ی تلویزیونی در این باره که کدام یک آن زن را بهتر می شناسند شرکت می کردند، کدام یک برنده می شدند؟ بسیاری از مواقع مردها در این نوع مسابقه ها بازنده هستند! این بدان دلیل است که دوست آن زن احتمالاً توجه بیشتری به جزئیات زندگی آن زن نشان می دهد تا شوهرش. باور کنید، تمامی دوستان من تاریخ وقت دکتر و قرار معاینات و آزمایش های مرا دقیقاً به یاد داشتند.
توجه به عزیزان و جزئیات زندگی آنان در برنامه ریزی ژنتیکی زن ها گنجانده شده است. برای نمونه می دانم که در همین یک هفته دوستم رابین برای شرکت در یک کنگره تلویزیونی عازم لاس وگاس است و این که می خواست یک کیف زنانه ی نو بخرد و به اضافه ی این که منتظر یک پیمانکار است تا سقف اتاق خوابش را که چکه می کند، تعمیر کند. دوست دیگرم، جولیا دوشنبه باید برای دریافت نتایج آزمایش مربوط به ذخایر آهن خونش مراجعه کند و این که هفته آینده در محل کارش یک سخنرانی دارد و این که او و شوهرش همین شنبه در یک مراسم هنری که سود آن عاید خیریه می شود، شرکت خواهند کرد.
این وقایع و قرارهای مهم در کنار دیگر وقایع مهم زندگی خودم، همگی یک جا در تقویم مغزم حک شده اند این در حالی است که نامزد رابین و شوهر جولیا احتمالاً از تمامی این اطلاعات آن هم به این میزان که من خبر دارم، خبر نداشته باشند یا اگر هم خبر داشته باشند فراموش کنند که در باره اش از نامزد/همسر خود جویا شوند و به پیشرفت کارها و امور از خود علاقه نشان دهند.
مردان عزیز:آنچه برای نامزد/همسرتان مهم است از خود توجه و علاقه نشان دهید. به یاد دارم زنی برای من نوشت:
هنگامی که شوهرم از چیزهایی که در زندگی من اتفاق می افتد جویا می شود و خود را درگیر آن می کند، گویی به من می گوید:«هر چه برای تو مهم است پس برای من نیز مهم است و می خواهم همه چیز را در آن باره بدانم.»
در باره ی فعالیت هایی که برای او مهم هستند از او بپرسید.
همواره خود را در جریان آخرین وقایع و اتفاقات زندگی او قرار دهید. هنگامی که واقعه ای پایان می پذیرد همچنان وضعیت او را تعقیب کنید.
در باره آنچه می خواسته با شما در میان بگذارد، صحبت را پیش بکشید.
تنها با اندکی تلاش می توانید به او نشان دهید که به آنچه برایش مهم است اهمیت می دهید و این که برایش ارزش قائل هستید.
افکار و احساساتش را از او جویا باشید.
یکی از راه هایی که معمولاً زن ها برای ورود به رازهای درونی مرد به کار می برند، پرسیدن این سؤال از اوست که «به چه چیزی فکر می کنی؟» «چه احساسی در باره ی آن داری؟»
در این جا لازم می دانم بگویم که بیشتر مردها از این قبیل سؤالات بیزارند. زیرا این سؤالات مرد را تحت فشار می گذارند که فوراً جواب دهد و از طرفی نیز این سؤالات، سؤالاتی گیج کننده ومبهم هستند. علاوه بر آن، این سؤالات به حیطه هایی مربوط می شوند که به طور معمول مردها دوست ندارند درباره آن صحبت کنند. اما هنگامی که ما زن ها این سؤالات را از مرد زندگی مان می پرسیم تنها منظورمان این است که به او نشان دهیم آنچه در درون او می گذرد برایمان مهم است.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که از نامزد/همسر خود می پرسید، «چه احساسی داری؟» یا «به چه چیزی فکر می کنی؟» در واقع این پیام را به او فرستاده اید که افکار و احساسات او برای شما مهم است و برای افکار و احساسات او، و در نتیجه خود او نیز ارزش قائل هستید.
پرسیدن این سؤالات از زن زندگی تان یکی از ساده ترین راه های ابراز علاقه به زندگی اوست. مطمئن باشید او از تلاش شما قدردانی می کند و شما نیز چیزهای بیشتری از او دستگیرتان خواهد شد. که پیش از آن هرگز نمی دانستید.
3-به او نشان دهید که به او نیاز دارید و این که برای نظرات و افکار او نیز ارزش قائل هستید.
چنانچه مردی از من بپرسد چه می تواند بکند تا نامزد/همسرش احساس محبوب بودن و ارزشمند بودن بکند به او می گویم به نامزد/همسرش نشان دهد که چقدر به او نیازمند است. آیا می توانید باور کنید بیشتر زن ها به درستی نمی دانند که نامزد/همسرشان چقدر به حضور آن ها در زندگی خود نیاز دارند؟ بارها شاهد بوده ام که زن ها از این موضوع شکایت دارند که شوهرانشان هرگز به آن ها نشان نمی دهند که چقدر دوست شان دارند یا چقدر به حضور آن ها در زندگی خود نیازمند هستند واحتمالاً چنانچه آن ها بگذارند و بروند هرگز دلشان هم برای او تنگ نمی شود.اما هنگامی که با مردها صحبت می کنم، در کمال تعجب اعتراف می کنند که عمیقاً همسر خود را دوست دارند و این که بسیار به او و هر آنچه در زندگی او انجام می دهند، نیازمند و محتاج هستند.
اگر مردها براستی به ما زن ها نیاز دارند پس چرا ما آن را حس نمی کنیم؟
مردان عزیز: شاید به این دلیل باشد که به ما نشان نمی دهید یا به ما نمی گویید! مردها دوست ندارند قوی، مستقل و خودکفا ظاهر شوند و این فکر که به نامزد/همسر خود نیازمند هستند می تواند برایشان ناراحت کننده یا حتی وحشتناک باشد. نتیجه این می شود که ممکن است گاهی اوقات البته به طرزی ناخودآگاه سعی کنید به او نشان دهید که آنقدرها هم به او نیاز ندارید و این کار را معمولاً به شیوه های زیر انجام می دهید:
*از او درخواست کمک یا حمایت نمی کنید.
*نظرات و توصیه های او را جدی نمی گیرید یا کم اهمیت تلقی می کنید.
*او را در فرآیند تصمیم گیری خود منظور نمی کنید.
*ناامنی ها و آسیب پذیری های خود را در رابطه با او پنهان می کنید. این رفتارها چه احساسی را در زن تولید می کنند؟
پاسخ:این احساس که به او نیازی ندارید و برایش احترام یا ارزش نیز قائل نیستید. و این واقعاً ناراحت کننده است.