باور غلط (4) زن ها حسود هستند
باور غلط (4) زن ها حسود هستند
«زن ها خیلی حسود هستند.انگار می خواهند مردها را تصاحب کنند.»
«همه ی زن هایی که می شناسم از این وحشت دارند که روزی کسی مرد زندگی شان را از آن ها بدزدد.»
«مردهای بیچاره حق ندارند با هیچ زن دیگری حرف بزنند، و گرنه زن شان از حسادت دق می کند!»
«زن ها بدشان نمی آمد چنانچه می توانستند ما را در غل و زنجیر کنند و چشمان مان را ببندند تا اصلاً نتوانیم به زن دیگری نگاه کنیم.»
داستان های زیر داستان هایی واقعی هستند:
کندس تلفنی با خواهرش درباره ی شوهر خود صحبت می کند. می گوید: «خیلی نگران هستم.زنی در دفتر کار جیک کار می کند که می دانم به او نظر دارد.چند روز پیش به شرکت جیک رفته بودم، نمی تونی باورکنی چه جوری رفتار می کرد.مدام کنار او می نشست. جُک های احمقانه تعریف می کرد و از تعریف و تمجید جیک دست برنمی داشت.آن هم درست جلو روی من!»
خواهر کندس می پرسد: «چه شکلی بود؟»
«خب، راستش، خیلی خوشگل بود.بدتر از همه، مجرد هم بود. راستش، وقتی به او نگاه می کردم، خیلی حالم بد می شد.»
«جیک دراین باره چه می گوید؟»
«مشکل همین جاست. وقتی که در این باره با او صحبت کردم. خیلی به اش برخورد و گفت من زیادی حسود هستم و سوءظن دارم. اما واقعاً اینطور نیست. با چشم های خودم دیدم.»
مردان عزیز:احتمالاً پیش خودتان فکر می کنید داستان هایی که من نقل کردم به خوبی مؤید این نکته هستند که زن ها در واقع بسیار هم حسود هستند. خب، متأسفم که شما را نومید می کنم. اما اصلاً هم اینطور نیست. تمامی زن های فوق در یک چیز مشترک هستند. همگی آن ها می خواستند که از
رابطه ی خود با مردی که دوستش داشتند، محافظت کرده باشند. در هر یک از موارد بالا، زن ها پیوند صمیمی میان خود و نامزد/همسرشان را به خطر یا تهدیدی مواجه می دیدند، از این رو با حالتی تدافعی برخورد کردند. در هر مورد نیز مردها غریزه ی تدافعی زن ها را با حسودی اشتباه گرفته بودند.
باور غلط:زن ها حسود هستند.
واقعیت: زن ها محافظ و نگاهبان روابط صمیمی و نزدیک خود هستند.
سال ها تلاش کرده ام که این نکته را به مردها بفهمانم. ما زن ها به نحوی غریزی محافظ و مدافع عزیزان خودیم و همواره مراقب تهدیدات و خطرات احتمالی هستیم.شاید مادرانی را دیده باشید که به هنگام بازی مراقب کودک خود هستند یا مادرانی را که نگران اند، مبادا اتاقی که بچه ها در آن خوابیده اند، زیاد سرد یا کوران گیر باشد.بعضی مادرها حتی نگران این هستند که مبادا دوست شان که سرما خورده است بچه ها را هم مریض کند.
نظیر همین حس حمایتگری در روابط ما با مردها نیز خود را آشکار می سازد. زن ها همواره گوش به زنگ هرگونه خطرات احتمالی در رابطه با معشوق خود هستند و باید اعتراف کنیم که یکی از همین خطرات و تهدیدات احتمالی همواره زنان دیگر هستند.این را نه به عنوان قضاوتی درست و معتبر درباره انسان ها، بلکه به عنوان مشاهده ای بی طرفانه از واقعیات دنیای کنونی می گویم.لذا هنگامی که مردی از همسر خود می پرسد: «مگر به من اعتماد نداری؟»پاسخ همسر او در واقع این است که:«مسئله اعتماد یا بی اعتمادی به تو نیست.قضیه آن است که به زنان دیگر اعتماد ندارم.»
هنگامی که مگ از شوهرش آلن به خاطر E-mail های مکرر به نامزد قبلی و به تازگی طلاق گرفته خود ناراحت و عصبانی می شود، حسود نیست. بلکه می خواهد از رابطه ی خود مراقبت و محافظت کرده باشد.
هنگامی که کندس نیز به خواهرش می گفت از ناحیه ی زنی که در محل کار شوهرش مدام به پروپای او می پیچد، نگران است، حسودی نمی کرد. بلکه می خواست از رابطه ای مراقبت و محافظت کند. در هر یک از موارد فوق، آنتن های این سه زن فعال شده بودند، زیرا نظام هشدار مرکزی آنان می گفت:
آماده باش!امواج انرژی جنسی ای ثبت شده است که به طرف شوهر شما نشانه گیری شده اند!آژیر قرمز!.
لازم است در اینجا بیفزایم که در طی سال ها روابط صمیمی در شک ها و سوءظن های خود نسبت به مغرض بودن زن های دیگر نسبت به شوهر و یا برعکس، یک بار هم مرتکب اشتباه نشده ام.گاهی اوقات شاید سال ها بعد مشخص می شد که درست فهمیده بودم، آن هم تنها به این دلیل که چند سال طول می کشید تا نتیجه ی آن معلوم شود یا شوهرم اعتراف کند که بله، در واقع او نیز به آن زن علاقه مند شده بود، یا آن زن به شوهرم چراغ سبز نشان داده بوده است.فکر می کنم نظیر همین حالت درباره ی بیشتر زن های دیگر نیز صدق می کند.
زن ها معمولاً بوی خطر را از یک کیلومتری تشخیص می دهند. زن هایی نیز وجود دارند که مشکلات روحی جدی دارند و هر بارکه شوهرشان برای خرید به دکان بقالی سر محل می رود،حسود می شوند، اما این دسته از زنان در اینجا مورد بحث ما نیستند و به این گونه اختلالات حاد و افراطی در جاهای دیگر به خوبی اشاره شده است.در اینجا موضوع
بحث ما تنها مراقبت ها و محافظت های معمولی و روزانه ای است که به غلط توسط مردها برچسب حسودی و ناامنی می خورد.
آنچه در اینجا مورد بحث ماست حد و مرزهاست. حدود و ثغور آن هم به معنای احترام به انرژی جنسی و صمیمیت میان دو نفر که یک زوج متعهد را تشکیل داده اند و باید با هیچ کس دیگری آن را تقسیم نکنند. زن ها به این قبیل حدود و ثغور و یا هر چیزی که تمامیت رابطه آن ها را تهدید کند، بسیار حساس اند.حدود و ثغور کندس آن بود که تنها اوحق دارد از شوهرش دلبری کند،اما زن همکار او این حدود و ثغور را زیر پا گذاشته بود. مگ نیز به این حد ومرز اعتقاد داشت که شوهرش تنها باید با او ساعت ها به گفتگو و صحبت درباره ی افکار و احساساتش بپردازد و نه با هیچ زنی دیگری. اما نامزد قبلی او به این حریم آنها تجاوز کرده بود.
آیا امکان دارد که هر سه ی این زن ها بی دلیل ناراحت شده و عکس العمل نامتناسب از خودشان داده اند و همکار زن یا نامزد قبلی وهیچگونه نیت یا قصد شومی نداشته اند؟ من شخصاً عقیده دارم که اگر نه در همه ی موارد، اما در اکثر آنها این زنها هستند که زودتر از مردها انرژی جنسی نامناسب از خود ساطع می کنند.به علاوه حتی با این فرض که هر سه ی این زن ها اشتباه کرده باشند و زن های مقابل هیچگونه نیت یا منظور خاص نیز نداشته بودند، واکنش آنها برخاسته از حس حمایتگری و محافظت بود،نه از سر رشک و حسادت.
برخی مشکلات ناشی از باور غلط (4) به قرار زیر هستند:
*مردها احساس می کنند که زن ها نسبت به آن ها بی اعتماد هستند. هر گاه مردها به غلط رفتار حمایتگرانه را با حسودی اشتباه می گیرند احساس می کنند که نامزد/همسرشان به آن ها بی اعتماد است، لذا به آن ها بر می خورد و عصبانی می شوند.اما در واقع واکنش زن ها در این گونه مواقع هیچ گونه ارتباطی با اعتماد یا بی اعتمادی نسبت به مردها ندارد. بلکه در واقع اشاره به موقعیتی ناخوشایند، مضر یا احیاناً تهدید آمیز دارد.
فرض کنید قرار است به نقطه ای دورافتاده از کشور سفر کنید. یکی از دوستان شما از برنامه ی سفر شما باخبر شده و به شما می گوید که در آن منطقه ی خاص عنکبوت های سمی ای وجود دارد که بسیارنیز خطرناک هستند و اضافه می کند که اگر به جای شما باشد از این سفر منصرف می شود.چه عکس العملی به او نشان خواهید داد؟ آیا به او می گویید:«به من اعتماد نداری؟ فکر می کنی نمی توانم از خودم مراقبت کنم ؟» البته که نه. بلکه در عوض از دوست خود به دلیل توجه اش به شما تشکر می کنید.
مردان عزیز: حال تصور کنید گیرنده های نامزد/همسرتان انرژی های جنسی نامناسبی را ثبت کرده اند که مشخصاً به نفع رابطه ی صمیمی شما نیستند:زن دیگری که به شما علاقه مند است، حال چه پنهانی یا آشکار، محیط یا دوستانی که ممکن است شما را وسوسه کنند، یا ... هنگامی که نامزد/همسرتان این نکته را به شما گوشزد می کند، در واقع همین کار را کرده است.منظور او این نیست که نسبت به شما بی اعتماد است. منظورش این هم نیست که شما حتماً به او خیانت خواهید کرد.تنها مقصود او این است که شما را در مقابل عوامل مشکل ساز یا خطرناک محافظت کند.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
بیشتر مردها نگرانی های حمایتگرانه نامزد/همسرشان را کاملاً نادیده می گیرند، زیرا احساس می کنند به آنها توهین شده یا غیرمنصفانه مورد اتهام قرار گرفته اند.از این رو چشمان خود را بر روی موقعیت یا شرایطی می بندند که می تواند برایشان خطرساز باشد، و خود را مبتلا به خطراتی می کنند که در واقع باید فوراً به آن توجه کنند و از آن بگریزند.
مردی را می شناسم که اشتباه فوق را مرتکب شده و بهای گزافی را نیز برای آن پرداخت.همسر این مرد نگرانی خود را از جانب دختری که دوست آنان بود به شوهرش ابراز کرده و گفته بود که احساس می کند آن دختر می خواهد چیزی بیش از تنها یک دوست باشد.البته این زن هیچگونه مدرک یا سندی دال بر اثبات این نگرانی خود در دست نداشت. حرکاتی که زن از دختر مشاهده کرده بود، نحوه ای بود که به شوهرش نگاه
می کرد یا عذر و بهانه هایی که برای تلفن زدن به او می تراشید وحرکات بدن او در حضور شوهرش بود. شوهر آن زن که مردی مهربان و مؤدب بود، از اینکه همسرش چنان افکار نامنصفانه ای درباره ی دختر داشته ناراحت شده و حتی به مراتب نیز این این حقیقت که همسرش فکر می کرده او نمی تواند چنین حرکات تحریک آمیزی را تشخیص بدهدـ چنانچه واقعاً اتفاق افتاده بودند؛ که به عقیده ی مرد هزگز هم چنین نبودـ از دست همسرش عصبانی می شود. پاسخ و واکنش این مرد به همسرش این بود که هشدارهای همسرش را تماماً نادیده بگیرد و برای این که به او اثبات کند، حدسیات او غلط بوده است و هیچ گونه جای نگرانی وجود ندارد، حتی عمداً نیز اوقات بیشتری را با این دختر می گذراند.
خب، می توانید بقیه ی داستان را حدس بزنید. یک شب که همسر مرد، شهر را برای یک مسافرت شغلی ترک کرده بود، دختر به مرد زنگ می زند و می گوید که به جهت اتفاق بدی که برای او افتاده است خیلی ناراحت است و اینکه نیاز دارد، مرد به خانه او برود تا درباره ی چیزی با او صحبت کند. صحبت های زن مدام در طول راه توی گوش مرد زنگ می زنند.اما برای اینکه به فکر خودش در برابر حسادت همسرش طغیان کند، لج بازی می کند و به راه ادامه می دهد.همین که به خانه ی دختر می رسد و روی کاناپه می نشیند، ملاحظه می کند که دختر لباس های بسیار نازک و بدن نما پوشیده است و با وجود این که زنگ خطر را توی سر خودش می شنود، همچنان اصرار می ورزد که همسرش اشتباه می کرده و اینکه حق با خود اوست، چند دقیقه طول نمی کشد که زنگ خطر به آژیری گوش خراش تبدیل می شود.در اینجا مناسب نمی بینم
آنچه را که دختر بدان مبادرت می ورزد بیان کنم و چنانچه کنجکاو شده اید و می خواهید بدانید که آیا مرد نیز به او پاسخ مثبت می دهد یا نه، به شما می گویم که نه. مرد بیچاره که حسابی شوکه شده و ترسیده است به طرزی مضحک و خنده دار مثل دست و پا چلفتی ها، تمامی پیش روی های دختر را پس می زند و از آن خانه فرار می کند.اما خراب کاری ها دیگر اتفاق افتاده اند و او نمی تواند دیگر جلوی آن ها را بگیرد. او با بی توجهی به هشدارهای همسرش و افراطی دانستن آن ها و نیز تعبیر آن به عنوان حسادت احمقانه، خود را در موقعیت خطرناکی قرار داد که برایش گران تمام شد. کمترین آسیب آن این است که هربار دختر را در مناسبت های اجتماعی در جایی می بیند، صحنه ی زشتی که میان آن دو اتفاق افتاده بود در ذهنش مجدداً تداعی می شود و به او احساس ناخوشایندی دست می دهد.
مردان عزیز:آیا درس لازم را از داستان فوق گرفته اید؟ هرگز اجازه ندهید غرور و منیت شما، دوراندیش همسر شما را مغلوب خود کند. از روی لج بازی به خود دروغ نگویید و خود را گول نزنید.از خود و ازدواج تان در برابر این گونه خطرات احتمالی و «آتش های زیر خاکستر» محافظت کنید.
*مردها عصبانی می شوند و احساس می کنند ما زن ها می خواهیم آزادی آنان را محدود یا مختل کنیم.
«سعی نکن به زور به من بگی با کی دوست باشم با کی دوست نباشم.»
«اگه بخوام با زنی فقط دوست باشم، این کار رو می کنم.»
جملات فوق برخی از گفته هایی هستند که بیشتر به هنگام اشاره به مشکلات بالقوه در رابطه با زنی دیگر از نامزد/همسرمان می شنویم. همانگونه که دیدیم مردها حس مراقبت و محافظت در ما را تلاشی برای کنترل و سلب آزادی خود می بینند.مردان عزیز:در بسیاری از اوقات، شما حتی اطلاعاتی را که نامزد/همسرتان سعی دارد به شما بدهد، نمی شنوید زیرا سریعاً از خود واکنش نشان می دهید و احساس می کنید که او با ارائه این اطلاعات و بازتاب به شما قصد دارد دوباره شروع کند!لذا نگرانی های او را نادیده می گیرید و در برابر او شورش می کنید؛ تنها به این دلیل که به او اثبات کنید هر کاری دوست داشته باشید می کنید. این دقیقاً همان اتفاقی بود که برای مرد داستان پیش روی داد و نهایتاً اینطور شد که توی دردسر و زحمت زیادی افتاد.
واقعیت مربوط به باور غلط (4)
ما زن ها بنابر غریزه از هر آنچه برای مان ارزشمند باشد، مراقبت و محافظت می کنیم و یکی از همین چیزهای ارزشمند برای ما، شما مردان هستید.شما گنجینه ی ما هستید و رابطه با شما برایمان بسیار ارزشمند و گرانقدر است. هرگز نمی خواهیم چیزی به آن آسیبی برساند یا آن را تهدید کند.لذا همواره مراقب خطرات احتمالی هستیم، نه از آن رو که به شما اعتماد نداریم، بلکه از آن رو که شما را دوست داریم و نمی خواهیم شما را از دست بدهیم.
منبع:رازهایی درباره زنان