سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راز (1):زن ها عاشق حرف زدن و صحبت کردن هستند، زیرا حرف زدن تولید

راز (1):زن ها عاشق حرف زدن و صحبت کردن هستند، زیرا حرف زدن تولید کننده ی
ارتباط است.
راز ارتباطی (1):

«زن ها عاشق حرف زدن و صحبت کردن هستند زیرا حرف زدن تولید کننده ی ارتباط
است»
زنی پس از صرف شام به همراه شوهرش بر روی کاناپه می نشیند. شوهرش کنترل
تلویزیون را بلند می کند و آماده است تا تلویزیون را روشن کند. زن به شوهرش رو می
کند و می گوید: «عزیزم، بیا اول یه خورده صحبت کنیم.»
مرد در حالی که سریعاً
حالت تدافعی به خود می گیرد می گوید: «چرا؟ مگه مشکلی پیش اومده؟»
آیا تبادل فوق
برای تان آشنا نیست؟ چنانچه تا به حال با کسی رابطه داشته اید، مطمئنم که تبادل فوق
برای تان آشناست.نظیر همین صحنه هر روزه شاید میلیون ها بار در خانه های سراسر دنیا
میان زن ها و مردها اتفاق می افتد. بدین ترتیب که زن ها سعی می کنند با شوهرانشان
صحبت کنند و مردها نیز سعی می کنند به هر قیمت که شده از آن سرباز بزنند.برای
بسیاری از مردها کلمات «بیا حرف بزنیم» کلمات وحشتناکی هستند.به محض این که این سه
کلمه را می شنوند، آه می کشند، غرغر می کنند، دندان هایشان را به هم فشار می دهند و
خود را مهیای نبرد می کنند.حال چه با «مگه مشکلی پیش اومده» پاسخ گویند و چه با
«مگه مجبوریم؟» یا:«اُه، خدای من، این دفعه چی شده؟» یا:«بذار یه دقیقه آسایش داشته
باشم. تمام روز سخت کار کرده ام.» پیامی که به زن ها مخابره می شود در هرحال یک چیز
است: «نمی خواهم با تو صحبت کنم.»
گذشته از این که چقدر مردها را خوب درک می
کنیم یا اینکه چند بار این اتفاق برایمان می افتد، اما با وجود این می رنجیم و از
این گونه پاسخ سر درگم و سرخورده می شویم.چرا؟ زیرا ما زن ها عاشق صحبت کردن هستیم
بخصوص با شوهرمان.به علاوه صحبت کردن موجب تولید ارتباط، نزدیکی و صمیمیت می
شود.آیا باید دلایل دیگری نیز داشته باشیم؟ آیا صرف میل و نیاز به احساس نزدیکی و
صمیمیت با مردی که دوستش داریم کافی نیست که بخواهیم با او صحبت کنیم . به همین
دلیل است که وقتی می گوییم «بیا صحبت کنیم» و در جواب می شنویم که: «چرا؟ مگه چی
شده؟» یا: «اَه، دوباره شروع شد.» گیج و سردرگم می شویم.گویی تنها هنگامی می شود
صحبت کرد که مشکل بزرگی وجود داشته باشد.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

زن ها نیاز به دلیل خاص به خصوصی برای صحبت کردن با مرد زندگی شان
ندارند.
لازم نیست هدف یا مقصود خاصی را از این خواسته شان دنبال کنند.ما فقط به
این جهت دوست داریم با شما صحبت کنیم که دوست داریم با شما مرتبط باشیم.
مردان
عزیز:این یکی از مهمترین رازهایی است که باید درباره سبک ارتباطی زن ها
بیاموزید.برای زن ها حرف زدن و صحبت کردن روشی است برای عشق ورزیدن، ارتباط برقرار
کردن و تبادل انرژی. هدف تنها صرف فرآیند ارتباط برقرارکردن است ونه هیچ هدف یا
نتیجه ی خارجی دیگر.یک روز تمثیل جالبی دراین باره شنیدم که هنوز آن را به یاد
دارم. اینکه مردها در مواجهه با این درخواست زن شان که:«بیا صحبت کنیم» همواره به
دنبال هدف و مقصود خاصی هستند، به این می ماند که هرگاه مردی از همسرش می
خواهد:«بیا عشق بازی کنیم»زن در جواب به او می گوید: «چرا؟ می خواهی بچه درست
کنی؟»
چنانچه زنی به این درخواست شوهرش چنین پاسخ گوید مرد چنین فکر خواهد کرد
که همسرش به راستی عجیب و غریب است، اما آیا این همان عکس العمل مردها نیست؟ گرچه
عشق بازی به راستی می تواند زنی را آبستن کند و تولد بچه ای را در پی داشته باشد،
اما ما انسان ها معمولاً از سر لذت طلبی یا عشق ورزی به این کار اقدام می کنیم بی
آنکه هدف و نتیجه ی خاصی را از آن در ذهن خود دنبال کنیم.به طرز مشابهی نیز با
اینکه صحبت کردن می تواند موجب حل و فصل مشکلات شود و تبادل اطلاعات را در بر داشته
باشد، اما بیشتر هدف از آن خود فرآیند مرتبط شدن آن هم توسط واژگان و کلمات است و
نه هیچ چیز دیگری.
اعتراف می کنم که گاهی اوقات هنگامی که زن ها می گویند:«بیا
صحبت کنیم» در واقع به دنبال بهانه ای می گردند تا بمبی کلامی از گلایه ها و شکایت
هایشان را بر سر نامزد/همسرشان خالی کنند.در کتاب رازهایی در باره ی مردان که هر
زنی باید آن ها را بداند، زن ها را از انجام این کار بر حذر داشته و پیشنهاد کرده
ام که در عوض دورنمایی از آنچه را که می خواهند درآن باره صحبت کنند از پیش به او
ارائه دهند و از او بپرسند که آیا الآن وقت مناسبی برای صحبت کردن هست و این که آیا
نامزد/همسرشان آمادگی صحبت کردن را دارد یا نه.
اما خانم های عزیز:چنانچه این
عادت را دارید که بدون اطلاع قبلی به طرزی ناگهانی به نامزد/همسرتان حمله کنید و
بازتاب منفی خود را ناگهان بر سر او بریزید او درمقابل هرگونه دعوت شما مبنی بر
مکالمه و گفت و گو از خود مقاومت نشان می دهد و همواره از این که آنچه را که می
خواهید درباره اش صحبت کنید ناخوشایند و گزنده باشد خواهد ترسید.
در زیر رازی
بسیار مهم درباره ی زن ها آورده شده است که هم مردها و هم خود زن ها باید آن را درک
کنند:
زن ها فرآیند مدار هستند وتنها نفس فرآیند برای شان با معنا و لذت بخش است
و از آن هیچ هدف، مقصود یا نتیجه ی خاصی را تعقیب نمی کنند.
زن ها فرآیند مدار
هستند.صرف فرآیند انجام یک چیز برای ما ارزش دارد. چنانچه به دنبال هدف خاصی نیز
باشیم، همواره به خود فرآیند نیز به همان میزان تمرکز و توجه داریم.به همین دلیل
است که دو زن می توانند در کنار هم بنشینند و بگویند: «بیا صحبت کنیم» بی آنکه به
دنبال هدف یا مقصود خاصی باشند.یا باز به همین دلیل است که یک مادر می تواند بنشیند
و ساعت ها با فرزندش بازی کند، بی آنکه هدف خاصی را تعقیب کند یا به دنبال آن باشد
که مطلب خاصی را به او بیاموزد.باز به همین دلیل است که زن ها می توانند یک روز
تمام را از خودشان مرخصی بگیرند و هیچ کاری انجام ندهند ولی با وجود این درانتهای
همان روز کاملاً احساس شادابی کنند و پر از انگیزه و انرژی باشند. به همین دلیل است
که ما زن ها می دانیم که تنها صرف بودن در کنار عزیزی که دردمند است بسیار تسلی بخش
و التیام دهنده است حتی اگر چیز مهمی نیز گفته نشود.یا باز به همین دلیل است که
نوشتن مطالبی در دفترچه ی یادداشت شخصی مان بسیار برای ما زن ها آرام کننده است و
توان بخش، حتی اگر هنوز نیز راه حلی برای مشکلات مان پیدا نکرده باشیم.بنابراین
هنگامی که از همسرم می خواهم تا با هم صحبت کنیم بیشتر وقت ها هیچ هدف خاصی را از
گفت و گو دنبال نمی کنم و تنها مقصودم همان فرآیند مکالمه و برقراری ارتباط با او
است. گویی می گویم: «بیا عشق بازی کنیم منتها نه با بدن هایمان بلکه فقط با کلمات.»
در اینجا می خواهم از فرصت استفاده کنم و به پرسشی پاسخ گویم که مردها همیشه از
من می پرسند:«چرا زن ها این قدر صحبت می کنند؟»خب، پاسخ من این است که احتمالاً می
دانند که یکی از راه های ایجاد ارتباط، صمیمیت و نزدیکی با مرد زندگی مان استفاده
از کلمات است. کلمات مانند پل هایی هستند که ما را از دنیای شخصی و خصوصی خودمان
بیرون برده و به دنیای نامزد/همسرمان وارد می سازند و برعکس.
کلمات سکوت های ما
را به هم می پیوندند تا بتوانیم معشوق خود را از درون بشناسیم و او نیز از رازهای
درون ما آگاه شود.
عقیده دارم که وجود کلمات بدین منظور لازم است که انرژی بدون
شکل عشق را بگیرد و آن را در جعبه هایی بسته بندی کند.سپس این انرژی شکل یافته،
احساسات ما را سیراب می سازد به طوری که بتوانیم مجدداً آنها را به پای همسرمان
بریزیم.هرگونه ابراز عشق و محبت، تشکر و قدردانی و امتنان، هدیه ای است زیبا و
گرانبها که به معشوق خود ارزانی می داریم.هربار که چیزی از خودمان ـ حال چه فکری و
چه احساسی ـ را با همسرمان سهیم می شویم، گویی بخشی از وجود خود را به او هدیه داده
ایم.با این توصیف مکالمه و گفت و گو شکلی از عشق ورزی است. عشق بازی به گونه ای
کلامی. به همین دلیل است که زنان آن را گونه ای از پیش نوازش تلقی می کنند.

چرا مردها مانند زن ها از صحبت کردن لذت نمی برند

اگر زن ها تا بدین حد از صحبت کردن لذت می برند، پس چرا مردها نمی توانند از آن
لذت ببرند.مردها بیشتر در این زمینه با زن ها مشکل دارند. زیرا اساساً هدف مدار
هستند.مردها صرفاً با شرکت در یک فرآیند، احساس ارزشمند بودن نمی کنند، بلکه باید
حتماً به نتیجه یا هدف مشخصی برسند.
مردها هدف مدار و راه حل مدار هستند.آن ها
باید حتماً احساس کنند که شرکت آن ها در یک فرآیند، حال چه مکالمه باشد و چه ارتباط
برقرارکردن، وقت گذرانی با فردی دیگر یا شرکت در یک فعالیت، هدف و منظور مشخص یا از
پیش تعیین شده ای را تأمین خواهد کرد.
در زیر برخی از دلایل این که چرا مردها به
همان طریقی که زن ها از صحبت کردن لذت می برند، از آن لذت نمی برند آورده شده
است:
01 مکالمه و گفت و گو بدون یک هدف مشخص یا از پیش تعیین شده مردها را آزار
می دهد،زیرا احساس مفید بودن و مؤثربودن نمی کنند.
به همین دلیل است که مردها
بیشتر به هنگام مکالمه و گفت و گو با زن ها چنین جملاتی را بر زبان می آورند (یا
دست کم این جملات از ذهن شان خطور می کند):
*آیا این مکالمه نتیجه ای هم خواهد
داشت؟
*آیا نکته ای در این گفت و گو نهفته است؟
*میشه لطفاً بری سر اصل
مطلب؟
*خب، نتیجه و خلاصه ی کلام این شد که...
*از این صحبت ها می خواهیم به
کجا برسیم؟
آیا کلماتی را که به نحوی اشاره به هدف و منظور و رسیدن به نتیجه ای
خاص در آنها مستتر است ملاحظه کردید؟ به همین دلیل که مردها هنگامی بهتر با شما
ارتباط برقرار می کنند که از پیش بدانند می خواهند به چه چیزی برسند.آنها می خواهند
بدانند هدف ومنظور از مکالمه چیست و این که زن زندگی شان چه خواسته یا چه نیازی از
آنها دارد.
مردها به طرزی ناخودآگاه احساس فشار می کنند که باید همه چیز را درست
انجام دهند و عملکرد و اجرای خوبی داشته باشند. بنابراین هنگامی که هدف از چیزی را
ندانند گیج می شوند و نمی دانند که باید چه کار بکنند.به همین دلیل مردها بیشتر
دوست ندارند بدون اینکه از پیش به آنها «خط» داده شود خود را در مکالمه ای درگیر
کنند.برای یک فکر و ذهن مذکر، پرداختن به یک مذاکره و گفت و گو بدون آگاهی از هدف و
منظور آن به معنای بیهوده و بی ثمر بودن است.فکر و ذهنی که همواره می خواهد مفید و
مثمرثمر باشد.
از سوی دیگر زن ها نیاز ندارند که هدف و مقصود ویژه ای را دنبال
کنند تا از مکالمه لذت ببرند.صرف شرکت در فرآیند گفت و گو با کسی که دوستش دارند
نیاز عمیق آنها به ارتباط برقرارکردن و مرتبط بودن را ارضا می کند. همان گونه که در
راز ارتباطی (2)نیز خواهیم دید، سبک گفتاری ما زن ها ظاهراً نقطه ی مقابل سبک
گفتاری مردها است.بدین معنا که متمرکز و هدف دار نیست! لذا نمی توانیم بفهمیم چرا
هنگامی که می خواهیم با نامزد/همسرمان صحبت کنیم او را آزار می دهیم. در نتیجه بی
علاقگی و بی حوصلگی او را به معنای بی علاقگی به ما و فرار از صمیمیت بینابینی
تعبیر می کنیم.
02 مردها دوست ندارند کاری را انجام دهند که در آن احساس تسلط و
مهارت لازم نمی کنند.
برای بسیاری از مردها دنیای پر رمز و راز درون واحساسات،
مانند دنیای افکار و ذهنیات قلمرو شناخته شده و آشنایی نیست.از همان زمان که مردان
پسربچه های کوچکی هستند به اندازه ی دختر بچه ها به ابراز احساسات و نشان دادن
عواطف خود تشویق نمی شوند.یک نتیجه ی این شرطی شدن ها این است که بیشتر مردها به
اندازه ی زن ها در ارتباط با احساسات و عواطف در خود احساس اعتماد به نفس نمی
کنند.ممکن است مردها نتوانند به سرعت زن ها با احساسات شان تماس برقرار کنند.یا این
که احساسات و عواطف شان را در قالب الفاظ و عبارات بیان کنند.
به یدا داشته
باشید مردها دوست دارند احساس توانایی، لیاقت و موفق بودن کنند و چنین آموزش دیده
اند که هویت خود را با این ارزش ها تعریف کنند. از این رو به طرزی طبیعی دوست
ندارند به کاری دست بزنند که احساس کاستی، ناتوانی، ضعف، بی لیاقتی و ناامنی به
آنها بدهد. پرواضح است که صحبت کردن درباره ی احساسات و مسائل و موضوعات عاطفی
قطعاً برای آن ها جزو همین دسته از امور قرار می گیرد.
آیا می توانید درک کنید
چرا هنگامی که زنی به نامزد/همسر خود روی می آورد و با شور و اشتیاق تمام به او می
گوید:«عزیزم، بیا درباره ی خودمان و رابطه مان صحبت کنیم.» مرد فوراً خود را پس می
کشد و سرباز می زند؟ آنچه برای زن جشنواره ای صمیمانه از عشق به حساب می آید برای
او به منزله ی یک جلسه ی سنگین و طولانی از بدنسازی ایروبیک محسوب می شود!
هرگز
فراموش نمی کنم که هر بار که با اولین مرد زندگی ام درباره ی چیزی صحبت می کردیم،
ناراحت و عصبانی می شد. ماه ها تلاش کردم تا بفهمم چرا از صحبت کردن درباره ی هر
چیز که به نحوی به «ما» مربوط می شد، بیزار بود.سرانجام یک شب از شدت عصبانیت منفجر
شد و موضوع را «لو»داد:«چون که نمی تونم به پای تو برسم و پا به پای تو صحبت
کنم!
منظورش را نفهمیدم.پرسیدم:«از این که می گویی به پای تو نمی رسم، منظورت
چیست؟
«منظورم این است که نمی توانم با سرعت و به روانی تو صحبت کنم به خوبی تو
با احساساتم تماس برقرار کنم و به اندازه ی تو هم تمایل و آمادگی ندارم. گویی یک
آماتورهستم که با یک قهرمان دو المپیک مسابقه داده ام.به گرد پای او هم نمی
رسم!»
به یاد دارم احساسات بدی را آن لحظه تجربه کردم اما هنوز به درستی متوجه
منظور او نشده بودم.سالها گذشتند تا سرانجام توانستم معنای گفته های او را درک
کنم.او مردی بسیار باهوش بود اما در قلمرو احساسات و عواطف، احساس اعتماد به نفس
چندانی نداشت بنابراین سعی می کرد تا حد ممکن از صحبت درباره ی این طور چیزها با من
طفره برود.تعجبی نیست از این که در باره ی رابطه مان صحبت کنیم بیزار باشد.
آیا
توانستید با این داستان ارتباط برقرار کنید؟ به همین دلیل است که بیشتر مردها صحبت
کردن با نامزد/همسرشان را خسته کننده و طاقت فرسا می دانند.زن ها فکر می کنند که
این گفته ی مردها بهانه ای بیش نیست اما من می دانم که این طورنیست و براستی صحبت
در باره ی احساسات برای شما مانند ماراتونی است که دوست ندارید در آن شرکت کنید و
بدوید.
03 مردها فرآیند تفکر را درونی کرده و تنها نتیجه ی نهایی آن را اعلام می
کنند.زن ها با سرخوردگی از من می پرسند:«چرا نامزدم تفکراتش را با من در میان نمی
گذارد؟ هیچ گاه نمی توانم بگویم چه چیزی در افکارش می گذرد؟»هنگامی که پاسخ این
سؤال شان را می دهم خوشحال شان نمی کند: «افکارش را با تو در میان نمی گذارد، زیرا
نمی خواهد و دوست ندارد این کار را انجام بدهد.» سپس می پرسند: «چرا نه؟» «زیرا
مردها فقط هنگامی دوست دارند خودشان را ابراز کنند که به جواب رسیده باشند و افکار
و احساسات شان را به وضوح درک کرده باشند نه پیش از آن، آن ها فرآیند تفکر خود را
درونی کرده تا هنگامی که به راه حل یا عقیده ای که از آن مطمئن باشند نرسیده اند،
صبر می کنند.
مردها دوست دارند در سکوت و درخلوت خودشان بر روی مسائل درنگ کرده
آن ها را کند وکاو نمایند. برای نمونه چنانچه شما یک مرد هستید و مشغول مطالعه ی
این مقاله، به احتمال قوی پس از مطالعه ی هرنکته پیش از آن که در آن باره با
نامزد/همسرتان یا هرکس دیگری صحبت کنید (حتی چنانچه کنار شما نیز نشسته باشد.)کمی
فکر می کنید.ممکن است حداکثر سر خود را به علامت توافق تکان دهید یا زیر لب هوم هوم
کنید.اما چیزی نمی گویید.این در حالی است که چنانچه یک زن هستید احتمالاً به سرعت
با نامزد/همسرتان یا هر کس که دردسترس شماست شروع به صحبت کرده اید. این بدان دلیل
است که زن ها با صدای بلند فکر می کنند.
بیشتر مردها برای صحبت کردن با
نامزد/همسرشان احساس آمادگی نمی کنند.زیرا زن می خواهد همین حالا «الآن» صحبت کند و
به شما وقت نمی دهد تا بر روی موضوع درنگ کرده آن را کندوکاو نمایید.البته زن ها
این را نمی دانند که شما مشغول تأمل هستید یا پیش از آن که بتوانید درباره چیزی
صحبت یا مذاکره کنید به وقت بیشتری احتیاج دارید.بلکه فوراً احساس می کنیم که نمی
خواهید با ما حرف بزنید. بعداً در این باره بیشتر صحبت خواهیم کرد.

راه حل:

مردان عزیز: می دانیم که ما زن ها بیشتر از شما حرف می زنیم! این را نیز می
دانیم که شما نمی توانید به راحتی درباره ی مسائل احساسی و عاطفی صحبت کنید. می
دانیم که بیشتر ترجیح می دهید فقط ساکت باشید ولی ما شمارا دوست داریم و نیاز داریم
که با صحبت کردن با شما ارتباط برقرار کنیم.
01 حتی با این که می دانید در صحبت
کردن درباره ی احساسات مهارت کافی ندارید بهتر است همان «دست و پا شکسته» آن را
انجام دهید تا اینکه اصلاً با ما حرف نزنید.هرچه بیشتر تمرین کنید مهارت بیشتری کسب
می کنید. درست مثل هر چیز دیگر.
02 هنگامی که زنی شروع به صحبت می کند، از او
بپرسید درباره ی چه چیزی می خواهد حرف بزند.با این کار هدف و منظور از صحبت کردن را
زودتر خواهد فهمید و احساس راحتی بیشتری خواهید کرد.چنانچه پاسخ داد چیزخاصی نیست و
فقط می خواهد صحبت کند حرفش را باور کنید.در این اوقات زن ها فقط می خواهند کمی
صمیمیت تولید کنند.حتی شاید هم فقط می خواهند احساس نزدیکی روحی بیشتری با شما
بکنند تا بتوانند آمادگی نزدیکی جسمانی و جنسی با شما را پیدا کنند.